مادر بزرگ باچارقدش اشکش را پاک کرد و گفت:
آخ دلم می خواست عاشقی کنم ولی نشد ننه.
اونقده دلم می خواست یه دمپختک را لب رودخونه بخوریم، نشد.
دلم پر میکشید که حاجی بگه دوست دارم و نگفت
گاهی وقتا یواشکی که کسی نبود، زیر چادر چند تا بشکن می زدم.
آی می چسبید.
گفت: بچه گی نکردم، جوونی هم نکردم. یهو پیر شدم
به چشمهای تارش نگاه کردم و حسرت ها را ورق زدم
گفتم: مادر جون حالا بشکن بزن، بزار خالی شی
گفت:حالا که دستام دیگه جون ندارن؟
انگشتای خشک شده اش رو بهم فشار داد ولی دیگه صدایی نداشتند
خنده تلخی کرد و گفت:
اینقدر به همه هیس نگید.
بزار حرف بزنن.
بزار زندگی کنن.
آره مادر هیس نگو،
آدمیزاد از "هیس " خوشش نمی یاد..
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی چارقد
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
باز شب ماند و من و اين عطش خانگی ام
باز هم ياد تـــــــو ماند و من و ديوانگی ام
اشک در دامنم آويخت کـــــه دريا باشم
مثل چشم تو پر از شوق تماشا باشم
خواب ديدم کــه تو می آمدی و دل می رفت
محرم چشم ترم می شدی و دل می رفت:
يک نفر مثل پـــــری يک دو نظر آمد و رفت
با نگاهی به دل خسته ام آتش زد و رفت
خنده زد کوچه به دنبال تبسم افتاد
باز دنبال جگر گوشه ی مــردم افتاد
“آخــــــرش هم دل ديوانه نفهميد چه شد
يک شبه يک شبه ديوانه چشمان که شد”
تا غــزل هست دل غمزده ات مال من است
من به دنبال تو چشم تو به دنبال من است
“آی تو، تو کـــــه فريب من و چشمان منی
تو که گندم، تو که حوا، تو که شيطان منی
تو که ويران من بی خبر از خود شده ای
تو که ديوانه ی ديوانه تر از خود شده ای”
در نگــــــــــــــاه تو که پيوند زد اندوه مرا
چه کسی گل شد و لبخند زد اندوه مرا
ای دلت پولک گلنـــــــــار؛ سپيدار قدت
چه کسی اشک مرا دوخته بر چارقدت؟
چند روزی شده ام محرمت ایلاتی مــن
آخرش سهم دلم شد غمت ایلاتی من
دکتر محمد حسین بهرامیان
بیهوده گریه می کنید بانو
دوران حل المسائل است بانو
به حمدالله...
چارقدتان تمام زخم ها را می پوشاند