وسط یک شهر یه چاهی بوده؛
هی ملت میافتادن توش، زخم و زیلی میشدن.
میان تو شهرداری یک جلسه برگزار میکنن که واسه این مشکل یک راه حلی پیدا کنن. یکی از مهندسا پا میشه میگه: یافتم! ما یک آمبولانس میگذاریم بغل این چاه، هرکی افتاد توش رو سریع ببره بیمارستان. ملت همه هورا میکشن..آفرین! ایول! دمت گرم!
یک مهندس دیگه پا میشه میگه: الحق که همتون نفهمید! آخه اینم شد راه حل؟! ملت میگن، خوب تو میگی چیکار کنیم؟ یارو میگه: بابا تا اون آمبولانس طرف رو برسونه بیمارستان، که بدبخت جون داده. ما باید یک بیمارستان کنار این چاه بسازیم، که همه بهش سریع دسترسی داشته باشن!
ملت دیگه خیلی حال میکنن، کف میزنن سوت میکشن، که ایول بابا تو چه مخی داری!
یهو یه مهندس دیگه پا میشه میگه: آخه این شد راه حل؟!
این همه خرج کنیم یک بیمارستان بسازیم کنار چاه که چی بشه؟ مردم تعجب میکنن، میگن: خوب تو میگی چیکار کنیم؟ یارو میگه: بابا این که واضحه، ما این چاهو پر میکنیم، میریم نزدیک یک بیمارستان یک چاه میزنیم!
و چقدر این داستان برای ما آشناست!
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی چاهو
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
افه ی دوتا خانوم واسه لاغری گذشتشون
اولی گفت :من انقد لاغر بودم که هروقت می رفتم حموم، مامانم سر چاهو با یه چیزی می بست که توش نیفتم.
دومی گفت :این که چیزی نیست، من یه بار آلبالو رو با هسته اش قورت دادم، همه می گفتن زری خانوم حامله ای؟