انگار چاییم یخ کرده، بستنیم آب شده، پیرهنم نخ‌کش شده، آب گل‌ پاشیده به لباسم، با جوراب پا گذاشتم تو دمپایی خیس، چایی ریختم رو کتاب امانتی

•
یه روز که هوا خوب باشه چاییمو میخورمـ پیراهَن گل گلیمو میپوشم و چَمدونم و میبندمـ همه چیو وِل میکنم و میرمـ تو یکی از روستا های شمال تا اَبد با آرامش زندگی میکنم..

♡

به یه سری هام
باید گفت:من چاییم سرد میشه
میریزمش دور
شما که جای خود داری

خیلی وقت است دستهایم را
با لیوان چاییم گرم میکنم !
این اوج تنهاییست . . .
‌ ‍
❣

یه مقاله خوندم توش نوشته بود:

بعد از هر ۲۰ دقیقه کار با کامپیوتر،۲۰ ثانیه به یه جای دور نگاه کن!
از همینجا خدمت عمه صاب مقاله سلام عرض میکنم و میگم:

آخه عزیز من !

من اگه میدونستم ۲۰ دقیقه دیگه کِی میشه،که ۴ بار چاییم سرد نمیشد!! :| ^_^

دختره استاتوس گذاشته :از همه ی پسرا بدم میاد!
پسره زیرش کامنت گذاشته :آخه کره خر من که نشستم اینجا تو خونمون دارم
چاییمو می خورم... چیکار به تو دارم خوب.... :))

دختره نوشته که از همه ی پسرا بدم میاد

منم زیرش کامنت کردم:

آخه شرفت پر پر من چیکارت کردم؟؟؟

من که نشستم اینجا تو خونمون دارم چاییمو می خورم

تو قندی...
نباتی...
شکلاتی...
عسلی...
یا که شیرینی نداری بدی با چاییم بخورم.

به بـــعضیاااا باس گــُف عزیزم من چاییم سرد شه میریزمش دور; چه برسه به تــــــــــــــــــــــــو