نزار قبانی میگه:
کمی با من بنشین تا
در آن نقشه ی جغرافیاییِ عشق
تجدید نظر کنیم
بنشین تا ببینیم
تا کجاها مرز چشمانِ توست
تا کجاها مرز غم­هایِ من
کمی با من بنشین
تا بر سرِ شیوه ­ای از عشق
به توافق برسیم .️

♡

کسی نمیداند،
امّا من هر روز صبح،
عطر تو را از هوا نفس می‌کشم

و هنوز هم وقتی به عکسی
که خودم از تو برداشته‌ام نگاه می‌کنم
عطر تو در چشمانم منتشر می‌شود

دیگر نمی‌توانم پنهانت کنم
از درخشش نوشته‌هایم می‌فهمند،
برای تو می‌نویسم
از شادی قدم‌هایم،
شوق دیدن تو را درمی‌یابند،
از لبخندم
پی به حضور تو می‌برند

من حتی
دیگر نمی‌توانم
تو را از خودت هم
پنهان کنم ...


#نزار_قبانی

Remember to always be thankful for the bad things in life. They open your eyes to the good things you weren't paying attention to before.

به یاد داشته باشید که همیشه برای چیزهای بد زندگی شکرگزار باشید.
آنها چشمان شما را به چیزهای خوبی باز می کنند که قبلاً به آنها توجه نمی کردید.

Don't let someone dim your light simply because it's shining in their eyes.

اجازه نده کسی نور تو را فقط به این دلیل که در چشمانش می درخشد کم کند.

دلم همچون سه تاری است
که هر تارش به تو بند است
اولین تار
چشمانِ توست
دومین تار، عشقِ دلدار

سومین تار
جان منست
فدای تو
هزاران بار........

#امید_کلهر‌

« همچو شاهی که شبی کشورش آشوب شده
شیوه ی شورش چشمان تو شیدایم کرد »
-کیهانی
. .

در هوای خیالت معلق
در دریای چشمانت غوطه ور
و در بیابان اندامت حیرانم
برای نجاتم یک آغوش کافیست.

#پورکیوان

‍ عجب تضاد زیبایی دارد
غزل چشمانت...!
هم آرامش میدهد ،
هم آشوب بپا میکند
و من
چقدر دوست دارم
با تمام دلخوشیها
در کالبدت ظهور کنم
و موسیقی عشق را با
ضربان قلب تو
در آغوشت بنوازم


#شهاب_شهابی

هموارہ در جانم بودی
در لبانم
در چشمانم
در ذهنم ، رنج و اشتیاقم .️

- غسان کنفانی

‌
و سلاماً علی عقلی،
حین أریٰ عینیک .

و سلام بر عقلم،
آن هنگام که چشمانِ تو را دید .


. .