اگر لطف مکرر در چشمتون تبدیل به وظیفه میشه، بگید که زودتر فاصلهمون رو حفظ کنیم.
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی چشمتون
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
صبحتان پراز محبت الهی
سهم امروزتان شادی
سهم زندگیتون عشق
سهم قلبتون مهربانی
سهم چشمتون زیبایی و
سهم عمرتون عزت باشه
•
منظورتون چیه که قشنگی آسمون به چشمتون عادی میاد؟
「♡」
Remember to always be thankful for the bad things in life. They open your eyes to the good things you weren't paying attention to before.
به یاد داشته باشید که همیشه برای چیزهای بد زندگیتان شکرگزار باشید.
با این کار چشمتون به چیزهای خوبی باز میشه که قبلاً بهشون توجه هم نمی کردید.
.࿐
اینایی که دیر با این و اون صمیمی میشن رو بیشتر رو چشمتون نگه دارین, اینا دیر صمیمی میشن ولی تا آخر عمر واستون رفیق میمونن...:)
تا حالا شده وقتی فکر میکنید یکی چشمتون زده سریع بزنید به یه چوب برای رفع چشم زخم ؟
تصویر بالارو بخونید تا ببینم دفعه دیگهام این کار رو میکنید یا نه !
رحمت الـهی
به وسعت آسمانها پهن است
الهی چشمتون ستاره بارون
دلتون کهکشان نور
گونههاتون وقت خواب
بوسهگاه خـداوند باشد
آمین
شبتون سرشار از عشق الهی
موضوع انشاء:
يلداى خود را چگونه گذرانديد؟
با سلام خدمت آموزگار خوب و دوستان عزيزم
ديشب يلدا به ما خيلى خوش گذشت .دور هم بوديم و تا تونستيم خورديم و خنديديم ،فال هم گرفتيم. البته پدرم ميگفت شايعه شده كه هندوانه ها را یه كسايى ارزون خريدن و انبار كردن كه گرون بفروشن،به همين دليل من نخريدم تا با مفاسد اقتصادى مبارزه كنم.
مادرم هم گفت: خوب كارى كردى و به من گفت عكس يك هندوانه بكش بگذاريم تو سفره يلدا، منم كشيدم خوشگل شد. مامان گفت: تو روزنامه خوندم كه دونه هاى انار دل درد مياره، براى همين نخريدم.
مادر من خيلى به سلامتى خانواده اهميت ميدهد. خواهرم عكس يه انار رو از تو روزنامه كند گذاشت تو سفره، يه انار بزرگ که دونه هاش سياه بود.
مامان گفت: شب نميشه آجيل خورد سر دلتون سنگين ميشه و خوابهاى بد ميبينيد براى همين فقط نخود چى و كشمش خريدم كه خيلى هم خاصيت دارد .مادرم خيلى مهربان است.
مادرم گفت: رفتم ميوه فروشى كه ميوه بخرم خيلى شلوغ بود منصرف شدم .مامان پرتقال و سيبى رو كه داشتيم مثل گل درست كرده بود و توى بشقاب چيده بود خيلى قشنگ شده بود دلمون نميامد بخوريم ولى مامان گفت: بخورين كه نمونه ميكروب ميگيره، مامانم خيلى با سليقه هست.
بابا آخر شب فال حافظ گرفت،
همش يادم نيست ولى اولش ميگفت:
مژده اى دل كه مسيحا نفسى ميايد.
خلاصه يلداى خوبى بود ،چون ما دل درد نگرفتيم، خوابهاى بد هم نديديم، تازه با مفاسد اقتصادى هم مبارزه كرديم .
اين بود انشاى من اميدوارم خوشتان آمده باشد.
معلم گفت: آفرين دخترم خوب بود اينم يه نمره ۲۰
دانش آموزى از ته كلاس گفت: خانم اجازه سرما خوردين؟ معلم گفت:
چطور ؟ شاگرد گفت آخه خانم اجازه... از چشمتون داره اشك مياد.
معلم گفت: آره يادم نبود كه سرما خوردم...
حواسمان باشد
صبح مامانم: سوفی سویچ کوش؟
من: تو دستته
ظهر مامانم: سوفی کنترل تلویزیون کوش؟
من: کنارتونه
شب مامانم: سوفی عینکم کوش؟
من: رو چشمتونه مامان
فردا صبح مامانم: سوفی ساعتم کوش؟
من: رو اُپِنه مامان
فردا ظهر مامانم: سوفی گوشیم کوش؟
من: نمیدونم
مامانم: پس تو چی میدونی. چرا تو هیچی نمیدونی دختره نفهمه خنگ
فردا شب من: مامان جورابامو ندیدی؟
مامانم: چقدر تو الزایمر داری تو گیجی مگه من باید جوراباتو پیدا کنم؟
(هیچ وقت به روش نیاوردم اون جورابای منو پاش کرده بود)
فک و فامیله ما داریم آخه ؟
سلامتی اون دختری ک موقع عقد به جای اینکه بگه با اجازه بزرگترا
گفت با اجازه ی عشقم ک نذاشتن بهش برسم…
//
بعد چشمتون روز بد نبینه دوماد چنان کوبید تو صورتش
که صدا آب هویج داد عقدشم نکرد . . .
مادرشوهر و خواهرشوهرشم گیساشو کندن
چون جلو فامیلا آبروشون رفته بود . . .
و اما بابای عروس با کمربند افتاد به جونش
تا جایی که جا داشت زد سیاه و کبودش کرد . . .
الانم طفلک ترشیده هیچکسم نمیاد بگیرش !
باباشم نمیذاره از خونه بره بیرون !
عشقشم الان دوتا بچه داره و زنشم خعلی دوس داره !!