مثل زخمی‌ست که هر ثانیه سر باز کند
قلب من لب به سخن با تو اگر باز کند

دانه‌ای می‌خورد و عطر تو را می‌بوید
هر چه گنجشک در این باغچه پر باز کند

اشک سوغات فراق است به آیینه بگو
چمدان‌های مرا قبل سفر باز کند

بخت برگشته نگاهی‌ست که محروم از توست
گره کور مرا مرگ مگر باز کند

عاقبت "نامه رسان" راز مرا گفت به تو:
آرزو داشت شبی روی تو در باز کند

#سید_سعید_صاحب‌علم

چه بی پروا برای رفتن آماده‌ای
بی انصاف...،
قبل از چمدانِ #تُ
من دل بسته بودم


. .

به دستورِ من
هر کسی
هر کسی را دوست می‌دارد،
باید چمدانِ مشترکشان را بردارند
بروند باران به باران... از این بادیه بگذرند!

کار...تمام‌ است،
عاشقی کن ..


. .

به دستورِ من
هر کسی
هر کسی را دوست می‌دارد،
باید چمدانِ مشترکشان را بردارند
بروند باران به باران... از این بادیه بگذرند!

کار...تمام‌ است،
عاشقی کن

#سیدعلی_صالحی

به دستورِ من ...
هر کسی...
هر کسی را دوست می‌دارد...
باید چمدانِ مشترکشان را بردارند...
بروند باران به باران...
از این بادیه بُگذرند...
کار.تمام‌ است...
عاشقی کن...
مَهَراس...

☆ سیدعلی_صالحی

ما را می‌گردند

می‌گویند همراه خود چه دارید؟

ما فقط
رویاهایمان را با خود آورده‌ایم.
پنهان نمی‌كنیم
چمدان‌های ما سنگین است،
اما فقط
رویاهایمان را با خود آورده‌ایم...

ما را می‌گردند

می‌گویند همراه خود چه دارید؟

ما فقط
رویاهایمان را با خود آورده‌ایم.
پنهان نمی‌كنیم
چمدان‌های ما سنگین است،
اما فقط
رویاهایمان را با خود آورده‌ایم.