چندیست از تو غافلم ای زندگی ببخش!
چنگی به دل نمیزنی این روزها تو هم.
#فاضل_نظری
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی چندیست
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
چندیست از تو غافلم اے زندگے ببخش
این روزها تو هم چنگے بہ دل نمیزنے!
.. ..
•
چندیست معتکف خانه یِ یارمـ
در خیال خویش .️
- فرشته سنگیان
「♡」
چندیست مهندس شده این شاعر بی چیز
شاید بپسندد پدر سخت پسندت....
روزتون مبارک
عشق دانشکده ی تجربه ی انسانهاست
گرچه چندیست پر از طفل دبستان شده است
ای که از کوچـــه معشوقـــه ی ما می گذری
بر حذر باش که این کوچه خیابان شده است!
چندیست از تو غافلم اے زندگے ببخش
این روزها تو هم چنگے بہ دل نمیزنے!
شعری که خودم عاشقشم.....
روزی رهامیشوم زین بند این روزگار...
زین خنده های ضجه وار لبخندروزگار...
چندی دیگرکه میروم...به طعنه خواهم خندید...
به این بازی دروغین هنرمند روزگار...
چندیست اسیریم دراین قاب و این نقاب...
غافل که به بندمیشود...دلبندروزگار..
ازگریه ی نخستین هر طفل نو ورود...
پیداست که تلخ مزه است.. این قندروزگار!
دلم ب اندازه ی تمام وزن اینروزهام گرفته ...ودلم گریه داره......
نمیدونم چه حکایتیه بین همیشه ی این حالم با بی کسی های مکرر!!!
نمیدونم چرا دلم اینقدبغض داره!!
همه ی صداها سرده وبه طرزعجیبی غریبم میون خودمودنیام!!نمیدونم چراهروقت اینجوری میشم احساس غربت میکنم....
احساس آدمی ک سالهاست میون روزهاش فقط کلمه ها وصداها رومیشنوه وکسی نمیفهمه اون چی مگه!!
انگار تو1جای دنیام موندم!!گرچه هرروزخودمومتقاعدمیکنم که حوصله داشتن کسی روندارم،وجنگ و دعوا،بکش ونکش تورابطه رونمیخوام وحوصله ی حتی کل کل عاشقانه روندارم وبه هزاران دلیل پذیرشم تعطیل شده!!
اماوقتی اینطوری ام خالی وغریب دلم کسی رومیخواد که بفهمه غصه هامودردهامووتمام لحظه هایی رو که اشک رودلمه وناآرومم...گرچه که مدتهاست ناامیدم ازاینکه کسی بفهمه چی میگم!!
نمیدونم چراچندیست دلم میخواد کسی بیادوهیچی نگه هیچی نگم امابدونه که لازمش دارم بدونه چقدازتوداغــــــــــــــونم......
میدونی،قسمت غم انگیز داستان زندگی بی سروته من بی حمــــــایتیه مدامه....که تمام استخون هام قیژقیژ فریادمیزننش!!
هیچ چیزمدام نیست وهیچ چیزراعادت نباید؛همه روزی می آیندوروزی آنقدرسخت میروند که توباورت نیست که چگونه رفتند!.... این قسمت نمایش نامه ی بی شخصیت ما فقط خودمانیم و سن و پرده ی نیوفتاده ای که کشیدنش را آرزو مندیم
باید فراموشت کنم
چندیست تمرین می کنم
من می توانم ! می شود!
آرام تلقین می کنم
حالم ، نه ، اصلا خوب نیست ....
تا بعد، بهتر می شود ....
فکری برای این دلِ آرام غمگین می کنم
من می پذیرم رفته ای
و بر نمی گردی همین !
خود را برای درک این ، صد بار تحسین می کنم
کم کم ز یادم می روی
این روزگار و رسم اوست !
این جمله را با تلخی اش ، صد بار تضمین میکنم.
جاری شده در ساز تو آواز جدایی
جانا مزن اینگونه،مزن ساز جدایی
دستی که تواند شکند فاصله ها را
چندیست که گردیده هم آواز جدایی
ای موج،تنت منحنی آبی دریا
ما دست نیازیم و تو در ناز جدایی
نازم به وفاداری پروانه که چون من
بالی نزند با پر پرواز جدایی