شیخ ابوسعید ابوالخیر در راه بود
گفت : هر جا که نظر میکنم
بر زمین همه گوهر ریخته
و بر در و دیوار همه زر آویخته!
کسی نمیبیند و کسی نمیچیند ....
گفتند : کو؟ کجاست؟
گفت : همه جاست
هر جا که میتوان خدمتی کرد ،
یا هر جا که میتوان راحتی به دلی آورد
آن جا که غمگینی هست و آن جا که مسکینی هست.
آن جا که یاری طالب محبت است و آن جا که رفیقی محتاج مُرُوَت ...
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی چیند
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
- حالمان خوب نیست
من را میبرند
تو ایستادهای
و برایم دست تکان میدهی
مرا کشتند
تو را هم میکشند
و فرزندانمان را خواهند کُشت
بدون ارتکاب جرم
بدونِ صدا
و آب از آب تکان نمیخورد
فردا شاخه گُلی روی قبرِ ما میروید
آن را هم میچیند فرزند همان کسی که
مارا کُشت..
#یونس_مقصودی
باید کسی باشد
که به خواب هایت
سرک بکشد
جایِ فصل ها را عوض کند
ستاره ها را
بچیند رویِ بالشتَت
دردهایت را بتکاند
ترس هایت را
فراری دهد
دست به موهایت بکشد
و آرام درآغوش بگیردَت
و بگوید :
آرام بخواب
بیدار که شدی
من اینجا هستم ...
#عادل_دانتیسم
✿ کپشن خاص ✿
در شب بیکسیام در دلِ این چرخِ کبود
فقطم چشمِ دلم، ماهِ تو را میبیند
هر زمان بغضِ غمی راهِ نفس میگیرد
دلم از باغِ خیالت ، ضربان میچیند.
#مجتبی_خوش_زبان
✿ کپشن خاص ✿
باید کسی باشد
که به خواب هایت سرک بکشد
جایِ فصل ها را عوض کند
ستاره ها را بچیند رویِ بالشتَت
دردهایت را بتکاند
ترس هایت را فراری دهد
دست به موهایت بکشد
و آرام درآغوش بگیردَت و بگوید :
آرام بخواب
بیدار که شدی
من اینجا هستم ...
#عادل_دانتیسم
✿ کپشن خاص ✿
عزیز من کجاست؟
تا دهانم را از بوسه پر کند
اندوهم را بچیند
و کیف چرمیاش را
میان من و خودش نگذارد
#علی_شفیعی
باید کسی باشد،
که به خوابهایت سَرَک بکشد...!
جایِ فصلها را عوض کند...
ستارهها را بچیند رویِ بالشتَت!
دردهایت را بتکاند...
ترسهایت را فراری دهد...
دست به موهایت بکشد ،
و آرام در آغوش بگیردَت و بگوید:
آرام بخواب...
بیدار که شدی، من اینجا هستم!
#عادل_دانتیسم
شیخ ابوسعید ابوالخیر در راه بود
گفت : هر جا که نظر میکنم
بر زمین همه گوهر ریخته
و بر در و دیوار همه زر آویخته!
کسی نمیبیند و کسی نمیچیند ....
گفتند : کو؟ کجاست؟
گفت : همه جاست
هر جا که میتوان خدمتی کرد ،
یا هر جا که میتوان راحتی به دلی آورد
آن جا که غمگینی هست و آن جا که مسکینی هست.
آن جا که یاری طالب محبت است و آن جا که رفیقی محتاج مُرُوَت ...
شیخ ابوسعید ابوالخیر در راه بود
گفت : هر جا كه نظر میكنم
بر زمین همه گوهر ریخته
و بر در و دیوار همه زر آویخته!
كسی نمیبیند و كسی نمیچیند ....
گفتند : كو؟ كجاست؟
گفت : همه جاست
هر جا كه میتوان خدمتی كرد ،
یا هر جا كه میتوان راحتی به دلی آورد
آن جا كه غمگینی هست و آن جا كه مسكینی هست.
آن جا كه یاری طالب محبت است و آن جا كه رفیقی محتاج مُرُوَت ...
به سر آستین پاره ی کارگری که دیوارت را می چیند و به تو می گوید ارباب نخند
به پسرکی که آدامس می فروشد و تو هرگز نمی خری نخند
به پیرمردی که در پیاده رو به زحمت راه می رود و شاید چند ثانیه ی کوتاه معطلت کند. نخند
به دبیری که دست و عینکش گچی است و یقه ی پیراهنش
جمع شده نخند
به دستان پدرت،
به جارو کردن مادرت،
به همسایه ای که هر صبح نان
سنگک می گیرد،
به رفتگری که در گرمای تیر ماه کلاه پشمی به سردارد،
به راننده ی آژانسی که چُرت می زند،
به پلیسی که سر چهار راه با کلاه صورتش را باد می زند،
به مردی که روی چهارپایه می رود تا شماره ی کنتور برقتان را بنویسد،
به جوانی که قالی پنج متری روی کولش انداخته و در کوچه ها جار می زند،
به پارِگی ریز جوراب کسی در مجلسی،
به پشت و رو بودن چادر پیرزنی درخیابان،
به پسری که ته صف نانوایی ایستاده،
به مردی که در خیابانی شلوغ ماشینش پنچر شده،
به مسافری که سوار تاکسی می شود و بلند سلام می گوید،
به فروشنده ای که به جای پول خرد به تو آدامس می دهد،
به زنی که با کیفی بر دوش به دستی نان دارد و به دستی چند
کیسه میوه و سبزی،
به هول شدن همکلاسی ات پای تخته،
به مردی که دربانک از تو می خواهد برایش برگه ای پرکنی،
به اشتباه لفظی بازیگر نمایشی، نخند
نخند ، دنیا ارزشش را ندارد که تو به خردترین رفتارهای نابجای
آدمها بخندی
که هرگز نمیدانی چه دنیای بزرگ و پردردسری دارند
آدمهایی که هر کدام برای خود و خانواده ای همه چیز و همه کسند!
آدمهایی که به خاطر روزیشان تقلا می کنند،
بار می برند،
بی خوابی می کشند،
کهنه می پوشند،
جارمی زنند
سرما و گرما می کشند،
وگاهی خجالت هم می کشند،…….خیلی ساده