کاش کارمند سفارت ایران تو سوریه بودم و راحت شده بودم الان.
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی کارمند
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
سکوتِ آدمها رو جدی بگیرید!
• کارمندی که دیگه
دربارهی افزایش حقوقش حرفی نمیزنه
• پارتنری که دیگه از
بی توجهیتون نمیناله
• شهروندی که دیگه
از دولتش انتقادی نداره
• مدیری که دیگه
کار سختی ازتون نمیخواد؛
اونها دارن شما رو ترک میکنند.
سکوتِ آدمها رو جدی بگیرید!
کارمندی که دیگه دربارهی افزایش حقوقش حرفی نمیزنه
پارتنری که دیگه از بی توجهیتون نمیناله
شهروندی که دیگه از دولتش انتقادی نداره
مدیری که دیگه کار سختی ازتون نمیخواد
اونها دارن شما رو ترک میکنند...
. .
قیمت همهچیز که به دلاره، ریال رو فقط برای این نگه داشتن تا دستمزد کارگر و کارمند رو باهاش پرداخت کنن
نمیشد من تو خونه بشینم اون کارمند ادارهای که باهاش کار دارم بیاد پیشم؟
پدرسوخته حقوق میگیره واسه چی؟
فقط درصورتی قبول میکنم شوهرم کارمند باشه که صبا که بیدار شد،منو بیدار نکنه صبونه حاضر کنم براش.
اگه گل بفروشی و یکی با گل تو دروغی ابراز عشق کرد چی؟
اگه مسافر کش بودی و یه مسافر رو رسوندی که رفت خونه و دستش رو روو زنش بلند کرد چی؟
اگه کارمند بانک بودی و از پولای دزدی مواظبت کردی چی؟
اگه چادر فروختی و با چادر کیف پول بقیه رو زدن چی؟
. .
روند افزایش حقوق کارگران و کارمندان و بازنشستگان در مقابل افزایش تورم و هزینهها در ایران!
از دید یه کارمند قطار، خداحافظی کردن های هر روزهی مسافرا دَمِ قطار یه حالت کاملاً کلیشهای داره.
از دید یه پرستار، مرگ چهرهی دیگهای داره تا از دید یه عزادار.
هر کاری رو که آدم مرتب و بهصورت حرفهای انجام میده، اونو فسیل میکنه.
شاید بهتر باشه آدم پیشامدای زندگی خودشو هم از دید یه کارمند ایستگاه قطار ببینه.
"کورت توخولسکی "
قرار نبوده
قرار نبوده تا نم باران زد ، دستپاچه شویم و زودچتری ازجنس پلاستیک روی سر بگیریم مبادا مثل کلوخ آب شویم....
قرار نبوده
این قدر دور شویم و مصنوعی!
ناخن های مصنوعی،
دندان های مصنوعی،
خنده های مصنوعی،
آوازهای مصنوعی،
دغدغه های مصنوعی...
هر چه فكر میکنم میبینم قرار نبوده ما این چنین با بغل دستی هایمان در رقابت های تنگانگ باشیم تا اثبات کنیم موجود بهتری هستیم،
این همه مسابقه و مقام و رتبه و دندان به هم نشان دادن برای چیست؟
قرار نبوده
همه از دم ، درس خوانده بشویم
از دم ، دکترا به دست بر روی زمین خدا راه برویم،
بعید می دانم راه تعالی بشری از دانشگاه ها و مدرکهای ما رد بشود.
باید کسی هم باشد که گوسفندها را هی کند،
دراز بکشد نی لبک بزند,
با سوز هم بزند و عاقبت هم یک روز در همان هیات چوپانی به پیامبری مبعوث شود.
یک کاوه لازم است که آهنگری کند که درفش داشته باشد که به حرمت عدل از جا برخیزد و حرکت کند.
قرار نبوده
این همه در محاصره سیمان و آهن، طبقه روی طبقه برویم بالا،
قرار نبوده
این تعداد میز و صندلیِ کارمندی روی زمین وجود داشته باشد،
بی شک این همه کامپیوتر...و پشت های غوز کرده ي آدم های ماسیده در هیچ کجای خلقت لحاظ نشده بوده...
تا به حال بیل زدهاید؟
باغچه هرس کردهاید؟
آلبالو و انار چیدهاید؟
کلاً خسته از یک روز ِکاري ِیَدی به رختخواب رفتهاید؟
آخ که با هیچ خواب دیگری قابل مقایسه نیست....
این چشم ها
برای نورمهتاب یا نور ستارگان کویر برای دیدن رنگ زرد گل آفتابگردان ,
برای خیره شدن به جاري ِآب
شاید ،
اما ....
برای ساعت پشت ساعت،
روز پشت روز،
شب پشت شب ...
خیره ماندن به نور مهتابی مانیتورها آفریده نشدهاند.!!!!!
قرار نبوده خروس ها دیگر به هیچ کار نیایند و ساعتهای دیجیتال صبح خوانی کنند.
آواز جیرجیرک های شب نشین حکمتی داشته حتما ً،
که شاید لالایی طبیعت باشد برای بخواب رفتن ما تا قرص خواب لازم نشویم و این طور شب تا صبح پرپر زدن اپیدمی نشود.....
من فکر میکنم قرار نبوده کار کردن جز بر طرف کردن غم نان،
بشود همه دار و ندار زندگی مان،
همه دغدغهزنده بودن مان,
همه دغدغه زنده بودن ....
قرار نبوده کنار هم بودن و زاد و ولد کردن،
این همه قانون مدنی عجیب و غریب و دادگاه و مهر و حضانت و نفقه و زندان و گروکشی و ضعف اعصاب داشته باشد......
قرار نبوده
این طور از آسمان دور باشیم و
سی سال بگذرد از عمرمان و
یک شب هم زیر طاق ستاره ها نخوابیده باشیم.....
قرار نبوده
کرِم ضد آفتاب بسازیم تا بر علیه خورشید عالمتاب و گرما و محبتش
زره بگیریم و جنگ کنیم....
قرار نبوده
چهل سال از زندگی رد کنیم اما کف پایمان یک بار هم بی واسطه کفش لاستیکی یا چرمی یک مسافت صد متری را با زمین معاشرت نکرده باشد....
قرار نبوده
من از اینجا و شما از آنجا، صورتکهای زرد به نشانه سفت بغل کردن و بوسیدن و دوست داشتن برای هم بفرستیم...
....
چیز زیادی از زندگی نمیدانم،
اما همین قدر میدانم که
این قرار نبوده هایی که برخلافشان اتفاق افتاده،
همگی مان را آشفته و سردرگم کرده...!