ابتدا کلمه بود
در پیچ کاغذ
بوسیدماش
کتاب شد ناگفته ها
. #پانته_آ_فوشریان
. .
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی کاغذ
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
من ؛ طو را...
به سپیدی معصوم کاغذی دوست دارم
که قطره قطره؛
کلماتم بر او می چکند...
#جمال_ثریا.
هر وقت حس کردی نیاز داری با تموم وجودت از ته دلت، یکیوبغل کنی من پشت درم؛
یا لا به لای کاغذای مچاله تو سطل زباله نمیدونم اما دوست دارم ومن هستم؛ همیشه هستم
برایِ تو.
.࿐
𝐓𝐫𝐮𝐬𝐭 𝐢𝐬 𝐥𝐢𝐤𝐞 𝐚 𝐩𝐚𝐩𝐞𝐫 𝐨𝐧𝐜𝐞 𝐢𝐭’𝐬 𝐜𝐫𝐮𝐦𝐛𝐥𝐞𝐝 𝐢𝐭 𝐜𝐚𝐧’𝐭 𝐛𝐞 𝐩𝐞𝐫𝐟𝐞𝐜𝐭
اعتماد مثل یه کاغذ میمونه وقتی که مچاله بشه دیگه به اون حالت و شکل خوب اولش برنمیگرده.
ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺗﻠﻔﻦ ﻫﺎﯼ ﺩﻧﯿﺎ ﻣﺘﻨﻔﺮﻡ
ﮐﻪ ﺯﻧﮓ ﻣﯿﺰﻧﻨﺪ ﻭ ﺗـﻮ ﺑﺮﺷﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﺍﺭﯼ ﻭ
ﺍﯾﻦ ﻗﺪﺭ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺍﻧﺪ ﺑﻪ ﻟﺐ ﻫﺎﯾﺖ ﻭ ﺩﺳﺖ ﻫﺎﯾﺖ ...
ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﮐﺎﻏﺬ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺭﻭﯼ ﺷﺎﻥ ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﯽ ﻣﻨﺘﻔﺮﻡ ...
ﺍﺯ ﺗماﻡ ﺁﻧﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪ متنفرﻡ ...
ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﺘﻨﻔﺮﻡ ...
ﺍﺯ ﺧـﻮﺭﺷﯿﺪ ﻣﺘﻨﻔﺮﻡ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯽ ﺍﺵ، ﮐﻪ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﺪﺍﺕ ...
ﻣﺘﻨﻔﺮﻡ ﺍﺯ ﺭﯾـﺶ ﺗﺮﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﻧﺮﻡ ﺭﺍﻩ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﺭﻭﯼ ﺻﻮﺭﺗﺖ،ﺯﯾﺮ ﭼﺎﻧﻪ ﺍﺕ ...
ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﮔﺬﺍﺭﺩ ﺗﻪ ﺭﯾـﺶ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﯽ ﺍﺕ ﺑﻤﺎﻧﺪ،ﮐﻪ ﻣﻦ ﺻﻮﺭﺗﻢ ﺭﺍ ﺑﮑﺸﻢ ﺭﻭﯾﺶ ﻭ ﺧﺮﺍﺷﯿﺪﻩ ﺷﻮﺩ ﭘﻮﺳﺘﻢ ...
ﺍﺯ ﺗﻦ ﺍﺕ ﻣﺘﻨﻔﺮﻡ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺑﻪ ﺗـﻮ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﻦ ﻧـﻪ ...
ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯽ ﺁﯾﻢ ﺗﻮﯼ ﺁﻏﻮﺷﺖ،ﻧﻤﯿﮕﺬﺍﺭﺩ ﺑﺮﻭﻡ ﺗﻮﯼ ﺗـﻮ،ﺑﻤﯿﺮﻡ ﺗﻮﯼ ﺗﻮ ...
ﺍﺯ ﻣﺴﻮﺍﮎ ﺍﺕ ﻣﺘﻨﻔﺮﻡ؛ ﺁﺥ ﻣﺴﻮﺍﮎ ﺍﺕ ...
ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻫﻮﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﺗﻮﯼ ﺳﯿﻨﻪ ﺍﺕ،ﻣﯽ ﭼﺮﺧﺪ ﻣﺘﻨﻔﺮﻡ ...
ﺍﺯ ﺧــﻮﺩﻡ ﻣﺘﻨﻔﺮﻡ؛ ﮐﻪ ﺁﺏ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﻡ ﺗﺎ ﺑﻨﻮﺷﯽ ﺍﻡ ...
ﮐﻪ ﮐﻮﭼﮏ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﻡ، ﻧﻤﯽ ﺷﻮﻡ ﻗﺪ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻭﯾﺮﻭﺳﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﻫﺰﺍﺭﺗﺎ ﺩﺭﺩﻭ ﻣﺮﺿﻦ ...
ﮐﻪ ﯾﮏ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﭽﺴﺒﻢ ﺑﻪ ﻧﻮﮎ ﺍﻧﮕﺸﺘﺖ، ﺑﻌﺪ ﻟﺐ ﻫﺎﯾﺖ، ....
ﺗﮑﺜﯿﺮ ﻫﻢ ﻧﺸﺪﻡ،ﻧﺸﺪﻡ.
ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﺁﻥ ﺟﺎ ﺑﺎﺷﻢ ﺑﺲ ﺍﺳﺖ !!!
نخند...ﻣﺘـﻨـﻔــــﺮﻡ.
ﻣــﯽ ﻓﻬﻤـــﯽ ؟
#علی_قاضی_نظام
من بهت یه کاغذ سفید میدم با یه قلم؛ حالا دیگه به خودت بستگی داره که خط خطی کنیش، دروغ بگی، یا برام یه شاخه گل بکشی.من تو رو آزاد میزارم تا خودت ارزشتو تو زندگیم مشخص کنی .
زخمی که بعضی حرفا به آدم میزنه مثل همون زخمیه که بریدن کاغذ میزنه. انتطارشو نداری ولی تا اعماق وجودتو میسوزونه
. .
آدم دستمال کاغذی رو نمی شوره!!!
ی چیزایی تموم شدست عزیزم.
بعضی وقتها باید آرام گرفت!
باید خود را به بیخیالی زد!
باید دل از قهوه کَند!
باید به عظمت چای روی آورد!
باید آرام گرفت!
باید دل از روانویس های دل سیاه کَند و بازهم به جوهر آبی بیک ایمان آورد!
باید چای داغ باشد و کاغذی نرم و خودکاری بی آلایش!
باید از همه دلبستگی ها دل کَند!
باید باز هم به او روی آورد!
• فائزه اشرفی
. .
احساس میکنم امروز نیازمند آنم که به نام بخوانمت.
احساس میکنم نیازمند حـروف اسـمِ تو هستم.
چون کودکی در شوق تکهای شیرینی...
دیرزمانیست که نامت را بر تارکِ نامه هایم ننوشته ام،
خورشیدی بر فراز کاغذ نکاشتهام که گرمم کند..
امروز که پاییز بر من هجوم آورده و روزنهایم را در برگرفته
احساس میکنم که باید بخوانمت...
- نزار قبانی