من اینقدر دوست دارم که حتی مغز کاهو واسه تو

ساندویچ میخرید 20 هزار تومن نصفش رو نمیخورید؟ من فلافل دو تومنی خریده بودم کاهوش افتاد زمین ورداشتم فوت کردم خوردم

ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﺗﻮ ﻓﻀﺎ ﮐﺎﻫﻮ ﭘﺮﻭﺭﺵ ﺩﺍﺩﻥ����









ﺑﻪ ﺟﻮﻥِ ﺧﻮﺩﻡ ﺍﯾﻨﺎ ﻣﯿﺨﻮﺍﻥ ﻣﺎﺭﻭ ﺑﺬﺍﺭﻥ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﺮﻥ !
��������

یه روز یه ترکه میره سبزی فروشی تا کاهو بخره
> عوض اینکه کاهوهای خوب را سوا کند ، همه ی کاهو های نامرغوب را سوا میکنه و
> میخره
> ازش می پرسند چرا اینکار را کردی میگه : صاحب سبزی فروشی پیرمرد فقیری هست
> مردم همه ی کاهوهای خوب را میبرند و این کاهوها روی دست او میمانند و من
> بخاطر اینکه کمکی به او بکنم اینها را میخرم
> اینها را هم میشود خورد
> این ترکه کسی نبود جز عارف بزرگ آقا سید علی قاضی تبریزی (ره) …

لذتهای زندگی:
هوای توی گل فروشی
.
دیرمیرسی سرکار و رییس هنوز نیومده.
خنکی اون طرف بالش
اسم عطر تو بپرسن…
لیسیدن انگشتهای پفکی
وقتی نوزادی انگشتتو محکم بگیره
بوی تن نوزاد…
وقتی خوابی یکی پتو بندازه روت
مغز کاهو…
حرف زدن بچه باخودش وقتی داره تنهایی بازی میکنه
اخر سفر بشینی همه عکس هایی رو که گرفتی نگاه کنی
وقتی کسی بهت میگه صدای خندت رو دوست داره
وقتي خندت مي گيره و خندتو نگه مي داري
بچه ها بازیشونو نگه دارن تا از کوچه رد بشي
با پاي برهنه روي شن هاي خيس ساحل قدم مي زني
بوي چمن خيس…
زندگی رو ساده بگیرین و از اين همه لذت هاي كوچك زندگي خوشبختي رو احساس كنيد..

لذتهای زندگی:

هوای توی گل فروشی؛

خاروندن ردکش جوراب؛

خنکی اون طرف بالش؛

اسم عطر تو بپرسن؛

لیسیدن انگشتهای پفکی؛

وقتی نوزادی انگشتتو محکم بگیره؛

بوی تن نوزاد؛

وقتی خوابی یکی پتو بندازه روت؛

مغز کاهو؛

حرف زدن بچه باخودش وقتی داره تنهایی بازی میکنه؛

اخر سفر بشینی همه عکس هایی رو که گرفتی نگاه کنی؛

وقتی کسی بهت میگه صدای خندت رو دوست داره؛

وقتي خندت مي گيره و خندتو نگه مي داري؛

بچه ها بازیشونو نگه دارن تا از کوچه رد بشي با پاي برهنه روي شن هاي خيس ساحل قدم مي زني

بوي چمن خيس...

زندگی رو ساده بگیرین و از اين همه لذت هاي كوچك زندگي خوشبختي رو احساس كنيد..,, واسه هرکی میتونی بفرست تا از زندگیش و زیبایی هاش لذت ببر

خوشبختی یعنی :
هوای توی گل فروشی؛
خاروندن ردکش جوراب؛
دیرمیرسی سرکار و رییس هنوز نیومده؛
خنکی اون طرف بالش؛
اسم عطر تو بپرسن؛
لیسیدن انگشتهای پفکی؛
وقتی نوزادی انگشتتو محکم بگیره؛
بوی تن نوزاد؛
وقتی خوابی یکی پتو بندازه روت؛
مغز کاهو؛
حرف زدن بچه باخودش وقتی داره تنهایی بازی میکنه؛
اخر سفر بشینی همه عکس هایی رو که گرفتی نگاه کنی؛
وقتی کسی بهت میگه صدای خندت رو دوست داره؛
انقد بخندی تا دلت درد بگیره؛
بچه ها بازیشونو نگه دارن تا از کوچه رد بشی
زندگی رو ساده بگیری...

اعتراف میکنم بیشترشون برام اتفاق افتاده ...
ولی تا حالا بهش فکر نکرده بودم ...
خدایا ... ما چقدر ناشکریم ...

یکی از فانتزی هام این بود تو دانشگاه رشته کشاورزی بخونم....
بعدش گوجه فرنگی و خیار و کلم و کاهو و.... به هم پیوند بزنم درخت سالاد پرورش بدم.

عاغا چرا کسی از این دانشمندا یه روش برا خوردن کاهو اختراع نمیکنن؟؟! بنده به شخصه هربار کاهو میخورم احساس بز بودن بم دست میده :|خسته شدیم بابا! چیکار دارن میکنن این دانشمندا؟؟