"دلزدگی" مثل کدورت و دلخوری و عصبانیت نیست که برطرف بشه، مثل "از چشم افتادنه". دیگه درست نمیشه...
. .
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی کدورت
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
پند امشب :
با تموم دعواها وکدورت ها اگه هنوزم ذره ای دوسش داری بهش بگو شاید فردا شب این موقع یکیتون دیگه نباشه .
امیدوارم اگه کدورتی بینمون بوده، کدر تر شده باشه تا دیگه نبینمتون .
اشکال کار اینه که وقتی یه کدورتی پیش میاد، حاضر نیستیم با هم صحبت کنیم و کدورت رو برطرف کنیم...
.کپشن خاص.
دلم میخواد
کدورت رو رفع کنم
ولی یاد حرفات میوفتم
میگم گور بابای رفع کدورت ...
یاد پس زندنات میوفتم
میگم مگه دوباره عقلم کم شـده
کم دنبالت راه افتادم و خودتو زدی به اون راه !
#بهاره_حصاری
✿ کپشن خاص ✿
شوق بازآمدن سوی توام هست
اما...
تلخی سرد کدورت در تو
پای پوینده ی راهم بسته
ابر خاکستری بی باران
راه بر مرغ نگاهم بسته
وای ، باران
باران
شیشه ی پنجره را باران شست
از دل من اما
چه کسی نقش تو را خواهد شست؟!
#حمید_مصدق
✿ کپشن خاص ✿
میگن عمرِ رفاقت وقتی از هفت سال بگذره دیگه اون آدم برات رفیق حساب نمیشه؛ جزوِ خانواده ت میشه. کاسه و لیوانتون یکی میشه، از هر خیابون و کافه و دورهمی خاطره دارید. تا دلتون بخواد به آدمهای شناس اشتراکی که با هم داشتین خندیدین و غیبت کردین. تو بد و خوب هم، حالا چه کم چه زیاد سهیم بودین. ولی امان از اون رفاقتهایی که تاریخ انقضا دارند. از اون دوستیهایی که تاوان دارند. یهویی توی خیابون همو میبینین نمیشناسین. تو دوستیهای مشترکتون وقتی اسمش میاد خودتون و میزنین کوچه علی چپ که انگار حرمتی شکسته نشده و کدورتی شکل نگرفته. که سهمِ یه رفاقت چندین ساله فقط یه آه برایِ خاطرات باشه، که دیگه بود و نبودت فرقی نمیکنه. امان از وقتی که بعد چندین سال به خودت میای و میبینی جز جادهی یه طرفهی خاکی هیچی نمونده.
رفاقتهایی که بر پایه معرفت باشه تاوان گزاف و سنگینی داره...
.
#فرگل_مشتاقی
یاد من باشد فردا دم صبح
جور دیگر باشم
بد نگویم به هوا، آب ، زمین
مهربان باشم، با مردم شهر
و فراموش کنم، هر چه گذشت...
خانه ی دل، بتکانم ازغم
و به دستمالی از جنس گذشت ،
بزدایم دیگر،تار کدورت، از دل
مشت را باز کنم، تا که دستی گردد
و به لبخندی خوش
دست در دست زمان بگذارم
یاد من باشد فردا دم صبح
به نسیم از سر صدق، سلامی بدهم
و به انگشت نخی خواهم بست
تا فراموش، نگردد فردا
زندگی شیرین است، زندگی باید کرد
گرچه دیر است ولی
کاسه ای آب به پشت سر لبخند بریزم ،شاید
به سلامت ز سفر برگردد
بذر امید بکارم، در دل
لحظه را در یابم
من به بازار محبت بروم فردا صبح
مهربانی خودم، عرضه کنم
یک بغل عشق از آنجا بخرم
یاد من باشد فردا حتما
به سلامی، دل همسایه ی خود شاد کنم
بگذرم از سر تقصیر رفیق ، بنشینم دم در
چشم بر کوچه بدوزم با شوق
تا که شاید برسد همسفری ، ببرد این دل مارا با خود
و بدانم دیگر قهر هم چیز بدیست
یاد من باشد فردا حتما
باور این را بکنم، که دگر فرصت نیست
و بدانم که اگر دیر کنم ،مهلتی نیست مرا
و بدانم که شبی خواهم رفت
و شبی هست، که نیست، پس از آن فردایی
یاد من باشد
باز اگر فردا، غفلت کردم
آخرین لحظه ی از فردا شب ،
من به خود باز بگویم
این را
مهربان باشم با مردم شهر
و فراموش کنم هر چه گذشت......ـ
خدا
در انتظار بارانم
بارانی از جنس نور
از جنس خودت
باید این همه
کدورت را از
دل خسته ام بزداید
خزان بی رحمی
بندگانت
طراوت گلبرگ های
دلم را به
یغما برده است
خدایا ابری ..
بارانی ..
نوری .......
سخت محتاجم!!
حضور گم شده صد هزار آدمِ گم
حضور وحشی رنگ
طنین نعره ی مسلول و خنده ی مسموم
طنین دغدغه، جنگ
یکی به عربده گفت:
"درود بر آبی
به هر کجا که روی، رنگ آسمان آبی است"
به طعنه گفت کسی با غرور و بی تابی :
"ولی نبود آبی
میان هیچ رگی خون هیچ کس هرگز
درود بر قرمز"
فضای ساده و سبز زمین آزادی
در انفجار صدای ترقه ها در دود
نود دقیقه کدورت
نود دقیقه کبود
در آستانه در
غریب و غمزده طفلی کنار وزنه ی پیر
به فکر سنجش وزن هزار ناموزون
و پیرمردی گنگ
تکیده،تشنه،
به دنبال لقمه ای روزی
کدام استقلال؟
کدام پیروزی؟