به قول سهراب .️
باغبانی پیرم ... ،
که به غیر از گلها ، از همه دلگیرم....
کوله ام غرق غم است....
آدم خوب کم است ....
عده ای بیخبرند ، عده ای کور و کرند ...
اندکی هم پکرند .... !!
... و میان رفقا ... عده ای مثل شما ...
تاج سرند
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی کرند
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
#پروفایلمتحرک
برو آنجا کهتورامنتظرند قاصدک،دردلمنهمهکورند و کرند
انتظار خبری نیست مرا
نه ز یاری نه ز دیار و دیاری باری
برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس
برو آنجا که تو را منتظرند
قاصدک
در دل من همه کورند و کرند
#مهدی_اخوان_ثالث
باغبانی پیرم ، که به غیر از گل ها از همه دلگیرم
کوله ام غرق غم است ، آدم خوب کم است
عده ای بی خبرند ، عده ای کور و کرند ، اندکی هم پکرند
و میان رفقا ، عده ای همچو شما تاج سرند
« میدانی ؟ بعضی ها را هر چقدر بخوانی ٬٬٬ خسته نمیشوی..! بعضی ها را هر چقدر گوش دهی ٬٬٬ عادت نمیشوند..! بعضی ها هرچه تکرار شوند ٬٬٬ باز بکرند و دست نخورده...! دیده ای ؟! شنیده ای؟! بعضی ها " بی نهایت____ند...! " »
قاصدک ! هان چه خبر آوردی؟
از کجا ،وز که خبر آوردی؟
خوش خبر باشی ،اما ،اما
گرد بام و در من
بی ثمر می گردی
انتظار خبری نیست مرا ...
برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس
برو آنجا که تو را منتظرند
قاصدک
در دل من همه کورند و کرند
دست بردار از این در وطن خویش غریب
قاصد تجربه های همه تلخ
با دلم می گویم
که دروغی تو،دروغ
که فریبی تو ،فریب
قاصدک! هان ولی ...آخر ... ای وای
راستی آیا رفتی با باد؟
با تو ام آی ! کجا رفتی؟ آی...
راستی آیا جایی خبری هست هنوز؟
مانده خاکستر گرمی جایی؟
در اجاقی-طمع شعله نمی بندم-خردک شرری هست هنوز؟
قاصدک!
ابر های همه عالم شب و روز
در دلم می گریند
مهدی اخوان ثالث
تاﺭﯾﺨﭽﻪ ﯼ ﺍﺳﻢ ﺑﺮﻭﺳﻠﯽ!!!
.
.
ﺩﺭ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺍﺳﻢ ﺑﺮﻭﺳﻠﯽ “ﺳﻠﯿﻤﺎﻥ”
ﺑﻮﺩ، ﺳﻠﯿﻤﺎﻥ ﺩﺭ ﺍﻭﺝ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﺑﺎ ﯾﮏ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﻪ ﺍﺳﻢ ﻟﯿﻨﺪﺍ
ﺁﺷﻨﺎ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ
ﻣﺪﺗﯽ ﺑﺎﻫﻢ ﺻﻤﯿﻤﯽ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ،
ﺑﻪ ﻃﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﻟﯿﻨﺪﺍ ﺑﻪ ﺳﻠﯿﻤﺎﻥ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ: “ﺳﻠﯽ”
.
ﺭﻭﺯﯼ ﺳﻠﯿﻤﺎﻥ ﺑﺎ ﻟﯿﻨﺪﺍ ﺩﺭﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺑﺎﻫﻢ ﻗﺪﻡ ﻣﯿﺰﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﯾﺪﻓﻌﻪ ﯾﻪ
ﺩﺯﺩ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯿﺸﻪ
ﻭ ﮐﯿﻒ ﻟﯿﻨﺪﺍ ﺭﺍ ﺍﺯﺵ ﻣﯿﺪﺯﺩﻩ، ﻟﯿﻨﺪﺍ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﻨﻪ،ﺳﻠﯿﻤﺎﻥ ﻫﻢ
ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺩﺯﺩﻩ ﻣﯽﺩﻭﻩ، ﻟﯿﻨﺪﺍ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯿﺰﻧﻪ:
.
ﺑــــﺮﻭ ﺳﻠﯽ، ﺑﺮﻭ ﺩﻧﺒﺎﻟﺶ، ﺑــــﺮﻭ ﺳﻠﯽ !!!
ﺳﻠﯿﻤﺎﻥ ﻫﻢ ﺑﺎ ﯾﮏ ﭘﺮﺵ ﻓﻮﻕ ﺍﻟﻌﺎﺩﻩ ﺩﺯﺩ ﺭﻭ ﻣﯿﮕﺮﻩ ﻭ ﺣﺴﺎﺑﯽ
ﮐﺘﮏ ﻣﯿﺰﻧﻪ، ﻣﺮﺩﻡ ﻫﻢ ﮐﻪ
ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﺗﻤﺎﺷﺎ ﻣﯿﮑﺮﻧﺪ ﻫﻤﻪ ﺑﺎﻫﻢ ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ: ﺑﺮﻭﺳﻠﯽ.. ﺑﺮﻭﺳﻠﯽ..
ﺑﺮﻭﺳﻠﯽ …
ﻭ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﺳﻢ ﺑﺮﻭﺳﻠﯽ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪ .
.
.
این از جديدترين كشفيات بنده بود
من برم سراغ اكتشافات بعدي
بعضی ها ؛ شبیه یک انجیر رسیده می مانند
که یکهو ؛ از آسمان می افتند در دامن رنگ و وارنگ زندگی ات ...
آن قدر بی هوا که اصلا نمیدانی چه شد ... چگونه شد ...
اصلا خودت را می زنی به کوچه علی چپ
و از بودنش لذت می بری ..
بعضی ها ؛ شبیه عطر بهارنارنج هستند
در کوچه پس کوچه های پیچ در پیچ دلت ،
نفس می کشی ... آنقدر عمیق ؛
که عطر بودنشان را تا آخرین ثانیه ی عمرت ؛
در ریه هایت ذخیره کنی ...
بعضی ها ؛ شبیه ماهی قرمز کوچکی هستند
که افتاده اند در تنگ بلورین روزگارت
جانت را با جان و دل در هوایشان ؛
تازه می کنی ...
بعضی ها ...
اصلا چرا باید از در و دیوار مثال بزنیم !؟
بعضی ها ؛ آرامش مطلقند ؛
لبخندشان ... تلالو برق چشمانشان ؛
صدای آرامشان ...
اصلِ کار ، تپش قلبشان ...
انگار که یک دنیا آرامش را به رگ و ریشه ات تزریق می کند.
و آنقدر عزیزند ؛ آن قدر بکرند ؛
که دلت نمی آید حتی یک انگشتت هم بخورد بهشان ...
می ترسی تمام شوند و تو بمانی و یک دنیا حسرت !
بعضی ها ؛ بودنشان ... همین ساده بودنشان ...
همین نفس کشیدنشان ؛
یک عالمه لبخند می نشاند روی گوشه لبمان ...
و من چقدر دوست دارم این بعضی ها را ...
هنوز هم که هنوز است عاشق ماهم
ولی بدون تو مهتاب را نمیخواهم
برای آمدنت گرچه راه کوتاه است
هنوز هم که هنوز است چشم در راهم
سلام... روز قشنگی است... دوستت دارم ...
چقدر عاشق این جمله های کوتاهم
هوای بودن یک عمر با تو را دارم
منی که دلخوش دیدارهای گهگاهم
برای گفتن یک حرف عاشقانه فقط
اسیر سختترین زخمهای جانکاهم
بدون تو همه ی لحظه ها به این فکرند
که تیغ را بگذارند بر گلوگاهم ...
میدانی...
بعضـی ها را هرچه قدر بـخوانی ... خسته نمیشوی !
بعضـی ها را هرچه قدر گوش دهی ... عادتــــ نمیشوند !
بعضـی ها هرچه تکرار شوند ... باز بکرند و دستــ نـخورده !
دیده ای ؟!
... ... شنیده ای ؟!
بعضـــی ها بی نهایتـــ ــ ـند !
مـــــثل مـــــادر