تو نفهمیدى…که براى داشتنت
دلم را نه…
عشقم را نه…
رویایم را نه…
براى داشتنت حسى را دادم که
بدون آن دیگر من، “من”سابق نیستم…
حالا یکى هستم مثل بقیه…
نه!!یکى مثل
یخ،سرد…
یکى مثل دیوار،بى روح…
یکى مثل خودم اما بى حس…!
و این کشننده است،
اما نمیکشد…!
دلم مال تو ،
عشقم مال تو،
رویایم را نیز نمیخواهم
اما…”من”خودم را پس بده…
با این”من”الان خیلى غریبه ام…
و این کشنندست اما نمیکشد…!!