یک گنجهای، کشویی، چیزی هم باید باشه که آدم "چه خوبه که هست" هاش رو بذاره اونجا.
هر از گاهی که همهی آدما ناامیدش میکنن، بازش کنه یه نگاه بهش بندازه و دستی بهش بکشه، لبخند کوتاهی بیاد روی صورتش، بعد کشو رو ببنده، یک نفس عمیق بکشه و برگرده به واقعیتهای زندگی.
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی کشویی
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
تکه کاغذی لهیده
با سطرهایی شسته شده
در جیب پیراهنی که از خشکشویی برگشته است
شاید این همان شعری بود
که می توانست
سرنوشت من
تو
و جهان را عوض کند...
یک شلوار سفید دوست داشتنی داشتم
که یک روز ابری پوشیدمش
و موقع بازگشت به خانه باران گرفت ...
گلی شد
و من بی خیال پی اش را نگرفتم
به هوای اینکه هر وقت بشویم پاک می شود ولی نشد ...
بعدها هر چه شستمش پاک نشد ؛
حتی یکبار به خشکشویی دادم که بشویند ولی فایده نداشت !!!
آقایی که توی خشکشویی کار میکرد گفت :
این لباس چِرک مرده شده !
گفت : بعضی لکه ها دیر که شود ، می میرند ؛
باید تا زنده اند پاک شوند!
چرک مُرده شد ...
و حسرت دوباره پوشیدنش را به دلم گذاشت !
بعید نیست اگر بگویم دل آدم هم کم ندارد از لباس سفید !
حواست که نباشد لکه می شود ؛ لکه اش می کنند !!!
وقتی لکه شد اگر پی اش را نگیری ، می شود چرک ...
به قول صاحب خشکشویی :
لکه را تا تازه است ، تا زنده است ، باید شست و پاک کرد ...!
یک شلوار سفید دوست داشتنی داشتم
که یک روز ابری پوشیدمش
و موقع بازگشت به خانه باران گرفت ...
گلی شد
و من بی خیال پی اش را نگرفتم
به هوای اینکه هر وقت بشویم پاک می شود ولی نشد ...
بعدها هر چه شستمش پاک نشد ؛
حتی یکبار به خشکشویی دادم که بشویند ولی فایده نداشت !!!
آقایی که توی خشکشویی کار میکرد گفت :
این لباس چِرک مرده شده !
گفت : بعضی لکه ها دیر که شود ، می میرند ؛
باید تا زنده اند پاک شوند!
چرک مُرده شد ...
و حسرت دوباره پوشیدنش را به دلم گذاشت !
بعید نیست اگر بگویم دل آدم هم کم ندارد از لباس سفید !
حواست که نباشد لکه می شود ؛ لکه اش می کنند !!!
وقتی لکه شد اگر پی اش را نگیری ، می شود چرک ...
به قول صاحب خشکشویی :
لکه را تا تازه است ، تا زنده است ، باید شست و پاک کرد ...!
{ احمد شاملو }
عروسی دایی جونمه رفتن باغ واسه آتلیه فیلمبردار جامونده!بشمار١
بابالباساروبرده خشکشویی قراربوده ساعت٣بره تحویل بگیره الان ساعت٧غروبه مالباس نداریم!بشمار٢
میریم توشهردیدیددیدبکنیم ماشین عروس خراب شدامدادخودرو عروس ودامادو یدک کشید.بشمار٣
گوسفندگرفتیم جلوپاشون قربونی کنیم لحظه پیاده شدن عروس گوسفندفرارکرد.بشمار٤
گروه موسیقی شروع کردن مجلس گرم کنن سیم کشی تالارآتیش گرفت،به این میگن ازدواج با اعمال شاقه.
داییه بدشانسه من دارم؟