باید حداقل یکی، یکنفر در دنیا باشد که حرفهای
ما را عمیقا بفهمد و حتی اگر حرفی هم نباشد،
کنارمان سکوت کند.
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی کنارمان
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
✿ کپشن خاص ✿
گاهی خدا آنقدر دلش به حالِ
باورهایِ ساده ی ما می سوزد
که زمین می زند ما را با همان باورها
و بعد کنارمان می ایستد
دستش را دراز می کند
و ما را از دوباره شروع می کند
با یک زخم
که یادمان باشد
گاهی سادگی
درماندگی می آورد
#عادل_دانتیسم
بعضی ها کنارمان هستند؛
مثل ساعت..
مرتب
همیشگی :)
. .
✿ کپشن خاص ✿
متاسفانه باید گاهی قبول کنیم
قشنگترین عکس هایمان را
در جاهایی؛
با کسانی گرفته ایم که دیگر هیچ نقشی در زندگیمان ندارند؛
و حتی به ناگاه بابتِ تمامِ نامهری هایشان از انها دلسرد و گاهی هم متنفر هستیم.
که این افراد روزی عزیز ترین آدم هایِ زندگیمان بودند.
بهترین روزهایِ مان را ساخته اند
کنارشان خندیده ایم
گریه کرده ایم.
و در نهایت نامهربانی هایشان را باور نکرده ایم.
و چقدر سخت است که در مرور عکسهایمان؛
خاطره هایی که نه فراموش میشوند
و نه تکرار؛
دوباره یادآوری شوند.
عکسهایی که آدمهایش
امروز دیگر در کنارمان نیستند که با خنده و سرخوشیِ هرچه تمام تر
خوشحالیمان را به رخِ دنیا بکشیم.
.
#فرگل_مشتاقی
مهسا فخری :
باید قبول کنیم بعضی آدمها را کمتر دیده ایم،
مثل مداد رنگیِ قهوه ایِ گم شده میانِ آنهمه رنگ،
مثل خودکارِ مشکی،
مثل همانهایی که بیشتر از بقیه کنارمان بودند و ما هیچ ندیدیمشان ..
همان هایی که به قولِ معروف دستشان نمک ندارد
آدم باید در درجهی اول به عشقِ خودش زندگی کند
اصلاً باید هر روز صبح روی درِ یخچال خودش برای خودش یادداشت بنویسد
خودش به خودش بگوید:
"عزیزم بیدار شدی صبحانه بخور
فلان غذا برایت ضرر دارد نخور
فلان کارت را حتمن انجام بده
راسِ فلان ساعت قرصت را بخور
بخاطرِ فلان اتفاق حرص و جوش نخور و ...". ما وقتی تنهاییم فکر میکنیم هیچکس نیست
اما همیشه وقتِ تنهایی یکنفر هست که او را نمیبینیم و آن هم کسی نیست جز "خودمان". او ما را همیشه میبیند
همیشه کنارمان است
در بهترین شرایط و بدترین شرایط رفیقِمان است.
خودمان گاهی اوقات کنارِ خودمان میایستد و ضربه خوردنمان را نگاه میکند و دلسوزانه اشک میریزد
ولی ما گاهی اوقات خودمان هوای خودمان را نداریم
خودمان بدترین ضربهها را به خودمان میزنیم بدونِ اینکه حواسِمان باشد.
خودِمان خودمان را فراموش میکنیم
خودمان خودمان را در یک اتاق حبس میکنیم
میرویم و مدتها نمیآییم.
باید هوای خودمان را داشته باشیم
ما به معجزه نیاز نداریم
یا یک نفر که از راه برسد و رویاهایمان را تبدیل کند به واقعیت،
ما به بودنِ کسی کنارمان نیاز داریم،
که چشم هایش معجزه زنده خداست روی زمین
و وجودش توی زندگیمان بزرگترین رویا...
چرا داد می زنیم
استادى از شاگردانش پرسید: چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد میزنیم؟ چرا مردم هنگامى که خشمگین هستند صدایشان را بلند میکنند و سر هم داد میکشند؟
شاگردان فکرى کردند و یکى از آنها گفت: چون در آن لحظه، آرامش و خونسردیمان را از دست میدهیم.
استاد پرسید: این که آرامشمان را از دست میدهیم درست است امّا چرا با وجودى که طرف مقابل کنارمان قرار دارد داد میزنیم؟ آیا نمیتوان با صداى ملایم صحبت کرد؟ چرا هنگامى که خشمگین هستیم داد میزنیم؟
شاگردان هر کدام جوابهایى دادند امّا پاسخهاى هیچکدام استاد را راضى نکرد.
سرانجام او چنین توضیح داد:
هنگامى که دو نفر از دست یکدیگر عصبانى هستند، قلبهایشان از یکدیگر فاصله میگیرد. آنها براى این که فاصله را جبران کنند مجبورند که داد بزنند. هر چه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد، این فاصله بیشتر است و آنها باید صدایشان را بلندتر کنند.
سپس استاد پرسید: هنگامى که دو نفر عاشق همدیگر باشند چه اتفاقى میافتد؟
آنها سر هم داد نمیزنند بلکه خیلى به آرامى با هم صحبت میکنند. چرا؟ چون قلبهایشان خیلى به هم نزدیک است.
فاصله قلبهاشان بسیار کم است.
هنگامى که عشقشان به یکدیگر خیلی بیشتر شد، چه اتفاقى میافتد؟ آنها برای حرفهای معمولى با هم حرف نمیزنند
و از نگاه هم خیلی چیزها را میفهمند.
این هنگامى است که دیگر هیچ فاصلهاى بین قلبهاى آنها باقى نمانده باشد
زندگی را باید
همانند بخاری های نفتی ساخت...
هراز گاهی به آن سر زد
زیرنظر داشت
که مبادا نفتش تمام شود
و سرمای روزگار
بند بند وجودش را
به لرزه در آورد
باید به آن سرزد
سر زد تا مبادا جلوی راهش
را چیزی گرفته باشد
که دوده بزند و دنیایش را
را سیاه کند...
گاهی باید حواسمان به زندگی باشد
تا با بی مهری مردم
بخاری های دلمان خاموش نشود
گاهی باید حواسمان به آدمهای کنارمان باشد
تا جلوی راه را نگیرند
و۵
زندگیمان را سیاه نکند.
"گاهی باید از این مردم ترسید
استادی پرسید:چرا وفتی عصبانی هستیم داد میزنیم ؟
یکی ازدانشجویان گفت :چون درآن لحظه خونسردیمان را از دست می دهیم
استاد گفت :این درست ؛اما چراباوجودی که طرف مقابل کنارمان است داد می زنیم ؟
بعد از بحث های فراوان سرانجام استاد چنین توضیح داد :
هنگامی که دونفراز یکدیگر عصبانی هستند قلبهایشان از یکدیگرفاصله می گیرد
وبرای جبران این فاصله مجبورند داد بزنند،هرچه عصبانیت بیشتر،فاصله بیشتر
وآنها باید صدایشان را بلندتر کنند،
سپس استاد پرسید :هنگامی که دونفرعاشق همدیگر باشندچه اتفاقی می افتد؟
آنها به آرامی با هم صحبت می کنند،چرا؟
چون قلب هایشان خیلی به هم نزدیک است وهنگامی که عشق شان به یکدیگر بیشتر شد
حتی حرف معمولی هم باهم نمی زنند وفقط در گوش هم نجوا میکنندوعشق شان همچنان بیشتر می شود
سرانجام حتی نجوا هم نمی کنندوفقط یکدیگررا نگاه می کنند
این همان عشق خداست به انسان
که خدا حرف نمی زنداما همیشه صدایش رادر همه وجودت حس میکنی
اینجاست که بین انسان وخداهیچ فاصله ای نیست
ومی توانی در اوج همه شلوغی ها بدون اینکه لب به سخن باز کنی
بااو حرف بزنی
خدایی باشید وعاشق....♥