به قول غسان کنفانی:
«به کسی که برایت نمینویسد، مزاحمِ روزهایت نمیشود، دربارهات نمیخواند، مهم ترین تاریخ های تو را حفظ نمیکند، و زندگی ات را پُر از کارهای شگفتانگیز نمیکند؛ وابسته نشو..»
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی کند؛
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
شب، آنچنانیها را آنچنانیتر میکند؛
غمگینها را غمگینتر
اضطرابیها را مضطربتر
تنوع طلبها و برونگراها را خیالپردازتر
کمالگراها را آرمانگراتر
نویسندهها را نویسندهتر
شعرا را شاعرتر
عشاق را عاشقتر
و.....
بقیهاش با شما
وجود "عشق" برای آن نیست تا ما را خوشحال کند؛ من اعتقاد دارم "عشق" وجود دارد تا به ما نشان دهد چقدر میتوانیم "تحمل" کنیم ...
. .
دلش چنین می خواست؛ اما کو جرأت؟
این است آدمیزاد...
دستِ کم دو گونه زندگانی می کند؛
یکی آن که هست و دیگری آن که می خواهد
.
از تیمورلنگ پرسیدند:
چگونه امنیتی در کشور پهناور خود ایجاد نمودی که وقتی زنی با طبقی از جواهرات طول کشور را طی میکند؛ کسی به او تعرضی نکرده و جسارتی نمیکند؟
در جواب، جمله کوتاه ولی با تاملی میگوید:
در هر شهری که دزدی دیدم، گردن داروغه را زدم!
آدم باید کتابهایی بخواند که گازش میگیرند و نیشش میزنند.
اگر کتابی که میخوانیم مثل یک مُشت نخورد به جمجمهمان
و بیدارمان نکند،
پس چرا میخوانمیش؟
که به قول تو حالمان خوش بشود؟
بدون کتاب هم که میشود خوشحال بود.
تازه لازم باشد، خودمان میتوانیم از این کتابهایی بنویسیم که حالمان را خوش میکند.
ما اما نیاز به کتابخانه، نیاز به کتابهایی داریم که مثل یک ناخوشحالیِ سخت دردناک متاثرمان کند؛
مثل مرگ کسی که از خودمان بیشتر دوستش داشتیم،
دور از همهی آدمها،
مثل یک خودکشی.
کتاب باید مثل تبری باشد برای دریای یخزدهی درونمان!
نامه به پدر
فرانتس کافکا
رضا براهنی :
چه چیز نکبت زندگی را
جبران میکند؛
جز رویا...؟
جز امید؟
وقتی درد دل میکند؛
گوش باش، نگاه باش
اگر از عهده اش برمیآیی، دست نوازشی باش
وَر نه سکوت باش...
اگر راه و چاه میخواست سراغ از حکیم میگرفت
اگر نصیحت میخواست سخن بزرگان میخواند
تو را به همۀ زندگی قسم
همه تَن چشم و گوش باش
بگذار سبکبار شود
میتوانی؟
‹ غمت مباد که دنیا ز هم جدا نکند؛
رفیق های در آغوش هم گریسته را. ›
- ناشناس
. .
تنها کسی که بیشترین درجه بدبختی را شناخته باشد می تواند بیشترین درجه خوشبختی را نیز درک کند؛
انسان باید در حال مرگ باشد تا بداند زنده بودن چقدر خوب است...!