هرکسی فکر می کند که می داند دیگران چگونه باید زندگی کنند.
اما هیچکس برای زندگی خود ایده ای ندارد.
"کیمیاگر _ پائولو کوئلیو
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی کوئلیو
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
آدم هایی هستند که وقتی خوشحالی، کنارت نیستند، چون حسودند…
وقتی غمگینی در آغوشت نمی گیرند، چون خوشحالند…
وقتی مشکل داری به ظاهر همدردند ، اما در واقع بیخیال تو هستند …
اما…وقتی مشکل دارند با تو خیلی مهربانند.
اینها بدبخت ترین انسانهای روی زمین هستند!
پائولو کوئلیو….
در سالن غذاخوری دانشگاهی در اروپایک دانشجوی دختر با موهای قرمز که از چهرهاش پیداست اروپایی است،سینی غذایش را تحویل میگیرد و سر میز مینشیند. سپس یادش میافتد که کارد و چنگال برنداشته، و بلند میشود تا آنها را بیاورد.
وقتی برمیگردد، با شگفتی مشاهده میکند که یک مرد سیاهپوست، احتمالا اهل ناف آفریقا (با توجه ...به قیافهاش)، آنجا نشسته و مشغول خوردن از ظرف غذای اوست!
بلافاصله پس از دیدن این صحنه، زن جوان سرگشتگی و عصبانیت را در وجود خودش احساس میکند.
اما بهسرعت افکارش را تغییر میدهد و فرض را بر این میگیرد که مرد آفریقایی با آداب اروپا در زمینۀ اموال شخصی و حریم خصوصی آشنا نیست.
او حتی این را هم در نظر میگیرد که شاید مرد جوان پول کافی برای خرید وعدۀ غذاییاش را ندارد.
در هر حال، تصمیم میگیرد جلوی مرد جوان بنشیند و با حالتی دوستانه به او لبخند بزند. جوان آفریقایی نیز با لبخندی شادمانه به او پاسخ میدهد.
دختر اروپایی سعی میکند کاری کند؛ اینکه غذایش را با نهایت لذت و ادب با مرد سیاه سهیم شود.
به این ترتیب، مرد سالاد را میخورد، زن سوپ را، هر کدام بخشی از تاس کباب را برمیدارند،
و یکی از آنها ماست را میخورد و دیگری پای میوه را. همۀ این کارها همراه با لبخندهای دوستانه است؛
مرد با کمرویی و زن راحت، دلگرمکننده و با مهربانی لبخند میزنند.
آنها ناهارشان را تمام میکنند. زن اروپایی بلند میشود تا قهوه بیاورد.
و اینجاست که کمی آنورتر پشت سر مرد سیاهپوست، در کنار میز بغلی کاپشن خودش را آویزان روی صندلی پشتی میبیند،
و ظرف غذایش را که دستنخورده و روی آن یکی میز مانده است.!!!!!
توضیح پائولو کوئلیو:
من این داستان زیبا را به همۀ کسانی تقدیم میکنم که در برابر دیگران با ترس و احتیاط رفتار میکنند و آنها را افرادی پایینمرتبه میدانند.
داستان را به همۀ این آدمها تقدیم میکنم که با وجود نیتهای خوبشان، دیگران را از بالا نگاه میکنند و نسبت به آنها احساس سَروَری دارند.
چقدر خوب است که همۀ ما خودمان را از پیشداوریها رها کنیم، وگرنه احتمال دارد مثل کوته فکران رفتار کنیم؛
مثل دختر بیچارۀ اروپایی که فکر میکرد در بالاترین نقطۀ تمدن است،
در حالی که آفریقاییِ دانشآموخته به او اجازه داد از غذایش بخورد .
وقتی ظرف می شویی ، دعا کن .. شکر کن
به خاطر این که ظرف هایی داری که بشویی
یعنی غذایی در کار بوده
یعنی کسی را سیر کردی
یعنی با محبت ، با عشق از یکی دو نفر مراقبت کردی
برایشان آشپزی کردی ، میز چیده ای
تصور کن چند میلیون نفر در این لحظه
ظرفی برای شستن ندارند
یا کسی را ندارند که برایش میز بچینند !!
"پائولو کوئلیو "
هیچکس سرش آنقدر شلوغ نیست
که زمان از دستش در برود و شما را از یاد ببرد
همه چیز برمی گردد به اولویت های آن آدم
اگر کسی به هر دلیلی تو را یادش رفت
فقط یک دلیل دارد
تو جزو اولویت هایش نیستی...!
" پائولو کوئلیو "
"کسی که واقعا" دوستتان داشته باشد تحت هیچ شرایطی از شما نخواهد گذشت!"
پائولو کوئلیو
سقوط ، از طبقه ي سوم همانقدر درد آور است
كه سقوط از طبقه ی صدم!
اگر قرار است سقوط كنم،
بگذار از جايي بلند باشد. نه پَست…
پائولو کوئلیو
سقوط از طبقه ي سوم همانقدر درد آور است
كه سقوط از طبقه ی صدم !
اگر قرار است سقوط كنم،
بگذار از جايي بلند باشد. نه پَست…
پائولو کوئلیو