سرشُ گذآشته بود رو گل هآی دامنم،
و همینطور که به رو به رو خیره شده بودم،
آروم نگاهشُ سپرد بهم و پرسید یه چیزے بگم؟
حس میکنم عوض شدی، انگاری یخ بستی!
لبخند زدمُ گفتم دیوونه ، خُل شدے ؟!
اما پشتِ این جمله ی کوتآه هزآر تا حرف خفه شده بود،
هزآر تا بغض غورت داده شده بود!
عآخه نمیدونستم چطور میشه از چشم افتآدن رو توضیح داد!
اینکه یهو با یه روی دیگه ی آدما آشنا میشی
که اصلا هم شبیه به چیزی که راجبشون فکر میکردی نیست.
جآ میخوری و کم کم جآ میزنی!
وقتی آدما از چشمت بیوفتن بخوای نخوای یخ میبندی ،
انقد بی تفاوت میشی که خودشون بار و بندیل ببندنُ برن!
انقد بی تفاوت که هیچ چیز نتونه بآعث شه اون آدمِ قبلی بآشی...
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی کوتآه
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
بآرآن هم باشی....!
این روزهآ
همهـ
دلوآپس عمر کوتآهـ رنگین کمآنند !
آهآی غریبهـ ...
از اون [دیوآرِ] ترک خوردهـ و کوتآهـِ رفآقت فآصلهـ بگیر ،
بآرهآ بهـ روی من ریختهـ است [!]
یه وَقتهآیـﮯ ﬤلَت مـﮯ בֿـوآهَـﬤ بِِشکَنـﮯ ... فَقَط بَرآﮮ یِک لَحظه نِگآهَش
صَبرَت رآ وُسعَت بِـﬤهـﮯ به اَنـﬤآزه اَیوبِ نَبـﮯ... شآیَـﬤ بِشَوﮮ فآتِحِ اِحسآسَش
کِنآر بُگذآرﮮ عآشِقآنه هآیَت رآ...بَرآﮮ בֿـریـﬤ حَتّی لَبـבֿـنـﬤهآﮮ نآشیآنه اَش
اَز تَمآمِ دُنیآ...شآنه اﮮ مـﮯ בֿـوآهَم بَرآی ﬤفنِ بُغض هآﮮ غَریبم
و ﬤلتَنگِ بآزُوآنـﮯ هَستَم که تَنگ مَرآ ﬤر بَرگیرَد
تا مُدَتـﮯهَرچَند کوتآه فَرآموش شَوَﬤ غَم هآﮮ عَمیقَم
حآل سَهمِ مَن اَز این رویاﮮ توבֿـآلـﮯ...ین روزهآ تَنهآ زُل مـﮯ زَنَم به چَشمآنَم...
قَـﬤم مـﮯ زَنَم پآبه پآی خوﬤم...خوﬤم را ﬤر آغوش مـﮯ کِشَم...
لالائـﮯ مـﮯ בֿـوآنَم بَرآﮮ مآﬤربُزُرگِ دَرونَم ...
وَلـﮯ ﬤلَم بَهآنه " یِکـﮯ نَبوﬤ قِصه اَم " رآ مـﮯ گیرَﬤ
نَهآیَت آرآم مـﮯ شَوَم...آرآم تَر از یِک مُرﬤه ......