عصرهای کوتاهش، دست من است
و شب های بلندش، دامن تو …
پاییز
چه شباهتی به ما دارد …!!
#فرشته_رضایی
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی کوتاهش
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
قبل از اینکه ناخونت بشکنه کوتاهش کن،
خودت کوتاهش کنی کمتر ناراحت میشی تا اینکه بشکنه...
متوجه ای.️
. .
قبل از اینکه ناخونت بشکنه کوتاهش کن،
خودت کوتاهش کنی کمتر ناراحت میشی تا اینکه بشکنه
متوجه ای؟
همیشه اینجوری نگاهم میکنه...همینجوری سرد ...درست بعد از اون ضربه ای که خورد!
باهام بحث میکنه...هرروز هرشب...یه اهنگ یه متن یه عکس یه جمله که میخونه و یاده اون میافته!
بهم میگه:اینطورفکر نکن که من ازرفتنش اذیت میشم..نه!من فقط حس میکنم که یه احمق فرض شدم..یه ساده لوح..یکی که صادقانه عشقش رو بیان کرد ولی.....!
باافسوس ودلسوزی نگاهش میکنم...یه زهر خند میزنه و میگه:برا من دل نسوزون!
یه ابروم میپره بالا...این دخترهمیشه چشمای ادما رو قشنگ میخونه!
_میدونی چراهیچوقت ندیدمش از نزدیک؟
زل میزنم تو چشماش..پوزخندمیزنه؛چشماش پرازغم میشه:اون بهترازخودم منو میشناخت!
نمیخواست دروغ بودن حرفاشو ازچشماش بخونم!
+میتونی بهش فکر نکنی؟
سرشو میاره بالا..موهای کوتاهش که یادگاره همون روزاست رو ازروی چشماش کنارمیزنه...چشمای قهوه ای رنگش رو ریز میکنه و پوزخند میزنه!
_البته که میتونم...من اونقدر ضعیف نیستم که بخوام به خاطرگذشته ای که تموم شده افسوس بخورم...من غرورم نشونه گرفته شد...اماساختمش..مغرور سرشو بالا میگیره وادامه میده...من قویتر ازین حرفام...چشماش پرازاشک میشه ...بغض میکنه . ..داد میزنه خودم غرور خودمو با هر دفعه گریه کردنم نشونه میگیرم...لعنت بهش..لعنت!
باخودش میخونه:قراره تو وعشق مااین نبودکه دنیامو تنهابذاری بری...بگیری ازم قلب واحساسمو خودت قلبتو جابذاری بری...!
_ولی دلم براش تنگ شده...خیلی زیاد!اون هیچوقت عادی نشد برام...هیچوقت به نبودنش عادت نکردم ...حتی حالا که خودش نیست...هرچیزی منو یادش میندازه....دوباره چشماش پراز غم میشه...باحقارت به خودم نگاه میکنم...به خودم که بایه چهره ی داغون ترازهمیشه روبه روش وایستادم..به چشمای غمگینم نگاه میکنم...تنهاتراز هرروزباز باخودم حرف زدم...راهمو کج میکنم سمت دنیام!
من تاقبل ازون اتفاق دیوونه نبودم!
ﺍﯾﻦ ﻣﺘﻨﻮ ﺟﺎﯾﯽ ﺧﻮﻧﺪﻡ ﺍﺯ ﺍﻭﻧﺠﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺪﻭﻧﻢ ﺧﯿﻠﯿﺎ ﻣﺜﻞ ﻣﻦ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﺧﻮﻧﺪﻥ ﻣﺘﻦ ﻃﻮﺍﻻﻧﯽ ﺭﻭ ﻧﺪﺍﺭﻥ ﮐﻮﺗﺎﻫﺶ ﮐﺮﺩﻡ ﺧﯿﻠﯽ ﺯﯾﺒﺎﺳﺖ
ﺍﻻﻥ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﯿﺒﯿﻨﻢ ﻣﺎﺩﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﺷﻮﻥ ﯾﺎﺩ
ﻣﯿﺪﻥ ﺍﮔﻪ ﻓﻼﻧﯽ ﺯﺩ ﺑﺰﻧﺶ. ﮐﺎﺵ ﺑﺠﺎﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﯿﮕﻔﺘﻦ ﺗﻮ ﻫﻢ ﺑﺰﻥ ﻣﯿﮕﻔﺘﻦ ﻧﺬﺍﺭ ﺑﺰﻧﺘﺖ!
ﻣﻦ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺧﺸﻮﻧﺖ ﻫﺎ ﺑﯿﻦ ﺍﻗﻮﻡ ﻭ ﻧﮋﺍﺩﻫﺎ ﻭ ﻣﺬﺍﻫﺐ ﻭ ﺍﻧﻮﺍﻉ ﺟﻨﮕﻬﺎ ﺗﻮ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﻫﺎ ﺍﺯ ﻫﻤﯿﻦ ﺗﺮﺑﯿﺖ ﻫﺎﯼ ﮐﻮﭼﯿﮏ ﺗﻮ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﺳﺮﭼﺸﻤﻪ ﻣﯿﮕﯿﺮﻩ. ﻣﺎ ﻏﯿﺮﺕ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺷﮑﻞ ﯾﺎﺩ ﮔﺮﻓﺘﯿﻢ. ﯾﻪ ﺟﺎﻫﺎﯾﯽ ﺣﺘﯽ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺑﻌﻀﯽ ﺧﺸﻮﻧﺘﻬﺎ ﺗﺸﻮﯾﻖ ﺷﺪﯾﻢ، ﺑﺎﺑﺘﺶ ﺑﻬﻤﻮﻥ ﻟﻘﺐ ﺑﺎﻏﯿﺮﺕ ﺩﺍﺩﻥ!
ﺧﺸﻮﻧﺖ ﻭ ﺁﻣﻮﺯﺵِ ﺍﻓﮑﺎﺭ ﻏﻠﻂ ﺩﺭ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﭘﯿﺎﻣﺪﻫﺎﯼ ﻭﺣﺸﺘﻨﺎﮐﯽ ﺩﺭ ﺑﺰﺭﮔﺴﺎﻟﯽ ﺩﺍﺭﻩ .
این مناجات رو بخونین, خیلی دلنشینه....
از کتاب مناجات نامه چوپان معاصر نوشته #رضا_احسان_پور
.
خدایا!
مرا به خاطر
همهی مورچههایی که کشتهام
ببخش
.
خدایا!
من از اختیارهایم میترسم
فردا، پسفردا، خودت به خاطر همهی آنها
یقهام را میگیری
.
خدایا!
من اگر بسوزم
بوی گند میدهم!
خود دانی، میخواهی بیندازی جهنم، بینداز!
.
خدایا!
گوشهایم دراز شده است
کی وقت داری بیایم برایم کوتاهش کنی؟
.
خدایا!
حیف نیست
بهشت به این قشنگی ساختهای،
آن وقت به همه نشانش ندهی؟
.
خدایا!
کاش بیمارستانها
بخش کودکان سرطانی نداشت
.
خدایا!
شش روز طول کشید
تا دنیای ما را بسازی
آن وقت ما در یک چشم بهم زدن
آن را خراب میکنیم!
ببخشید!
.
خدایا!
من فقط یک «مسکن مهر» سراغ دارم
آنهم خانهی تو است
.
خدایا!
آسایش دو گیتی
تفسیر این سه حرف است:
۱- خدا ۲- را ۳- شکر
.
خدایا!
تو خوبتر از آن هستی
که مرا تنها بگذاری
.
خدایا!
به یک نفر میگویند: «یک دروغ بگو»
میگوید: «خدا نمیبخشد»
.
خدایا!
توی «اِنّا لِلّه و اِنّا اِلیهِ راجعون»
«اِلیهِ راجعون» یعنی پیش خودت؛ درست است؟
پیش خودت که جهنم نمیشود! میشود؟
.
خدایا!
من مثل آن بتپرست نیستم
که اگر تو را نداشته باشم
خدای سنگ و چوبی داشته باشم
من اگر تو را نداشته باشم، چیزی ندارم
.
خدایا!
دیوار خانهی مرا در بهشت
کاهگلی بساز
میخواهم هر روز عصر با شلنگ
به دیوار آب بپاشم
و نفس عمیق بکشم
.
خدایا!
اشکهایم را با دست پاک میکنم
تا دستانم بوی تو را بگیرد
.
خدایا!
خودت به کسی که دوستش دارم بگو
که من دلم نمیخواست خلق بشوم
و فقط و فقط برای اینکه او تنها نباشد
قبول کردم که بیایم دنیا
تا شاید دوستم داشته باشد
.
خدایا!
دوستت دارم
حتّی توی جهنّم .
خدایا!
خودت که بهتر میدانی
ما آدمها مثل دانههای انار هستیم
زیاد به ما فشار نیاور!
.
خدایا!
کاش یک مُهر «شکستنی است، با احتیاط حمل شود»
روی دلم زده بودی!
.
خدایا!
دست ما را بگیر
و ما را از اتوبان زندگی
رد کن!
.
خدایا!
آخر زندگی من
یک «ادامه دارد» بنویس!
میدانی ، روزی که ماجرای عشق تو را به مادرم گفتم ، چه اتفاقی افتاد ؟!!
اصلأ بگذار از اول برایت بگویم...
قبل از اینکه حرفی بزنم موهایم را باز کردم و روی شانه أم ریختم مادرم گفته بود موهایت را که باز میکنی انگار چندسال بزرگتر میشوی...میخواستم وقتی از عشق تو میگویم بزرگ باشم ...
بعد از آن دو استکان چای ریختم، بین خودمان بماند اما دستم را سوزاندم و نتوانستم بگویم آخ ، بلکه دلم آرام بگیرد ، مجبور بودم چون مادر اگر میفهمید بزرگ شدنم را باور نمیکرد ... دست سوخته أم را زیر سینی پنهان کردم چای را مقابلش گذاشتم و کنارش نشستم ، عشقت توی دلم مثل قند آب میشد و نمیدانستم از کجا باید شروع کنم.....باتردید گفتم :"مادرجان،اگر آدم عاشق باشد زندگی چقدر دلنشین تر بر آدم میگذرد ، نه؟"
عینک مطالعه را از چشمش برداشت و نگاهش را به موهایم دوخت ، انگار که حساب کار دستش آمده باشد ، نگاهش را از من گرفت و بین گل های قالی ، گم کرد.
+"عشق" چیز عجیبی ست دخترکم ، انگار که جهانی را توی مردمک چشمت داشته باشی و دیگر هیچ نبینی ، هیچ نخواهی و با تمام ندیدن ها و نخواستن ها بازهم شاد باشی و دلخوش....
عشق اما خطرات خاص خودش را دارد ، عاشق که باشی باید از خیلی چیزها بگذری ، گاهی از خوشی هایت ، گاهی از خودت ، گاهی از جوانی أت ...
دستی به موهای کوتاهش کشید و ادامه داد :
عاشقی برای بعضی ها فقط از دست دادن است ...
برای بعضی ها هم بدست آوردن...اما من فکر میکنم زنها بیشتر از دست میدهند...
گاهی موهایشان را ، که مبادا تار مویی در غذا معشوقه ی شان را بیازارد ...
گاهی ناخن های دستشان را ، که مبادا تمیز نباشد و معشوقه شان را ناراحت کند..
گاهی عطرشان را توی آشپزخانه با بوی غذا عوض میکنند
دستشان را میسوزانند و آخ نمیگویند "...
مکث کرد و سوختگی روی دستش را با انگشت پوشاند :
"گاهی نمیخرند ، نمیپوشند، نادیده میگیرند که معشوقه شان ناراحت نشود ، تازه ماجرا ادامه دار تر میشود وقتی زنها حس مادری را تجربه میکنند ، عشقی صد برابر بزرگتر با فداکاری هایی که در زبان نمیگنجد..
دخترکم عاشقی بلای جان آدم نیست اما اگر زودتر از وقتش به سرت بیاید از پا در می آیی"..
لبخندی زدم ، از جایم بلند شدم و به اتاقم رفتم ، جای سوختگی روی دستم واضح تر شده بود ، رو به روی آینه ایستادم و به خودم نگاه کردم...عاشقی چقدر به من نمی آمد ، موهایم را بافتم ، دلم میخواست دختر کوچک خانواده بمانم ، برای بزرگ شدن زود بود ...خیلی زود...!!
#نازنین_عابدین_پور
ﻣﺮﺩ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﺑﯽ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩﯼ ﻫﺎ ﺭﻭ ﺗﺤﻤﻞ ﮐﻨﯽ ...
ﻣﺮﺩ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﺑﺎﯾﺪ " ﺩﺳﺘﺘﻮ " ﺑﺰﺍﺭﯼ ﺭﻭﯼ " ﺩﻟﺖ "
ﮐﻪ ﯾﻪ ﻣﻮﻗﻪ ﮐﺴﯽ ﻧﻔﻬﻤه ﭽﻪ ﺣﺴﯽ ﺩﺍﺭﯼ
ﻭﮔﺮﻧﻪ " ﺩﺳﺖ ﺩﻟﺖ " ﺭﻭ ﺷﺪﻩ ..
ﻣﺮﺩ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺸﯿﻨﯿﻮ ﻭﺍﺳﻪ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺍﯾﯽ
ﮐﻪﺧﯿﻠﯽ ﺑﻬﺘﺮ ﻣﯿﺘﻮﻧﺴﺘﯽ .. ﯾﺎﺩﺵ ﮐﻨﯽ .. ﺳﯿﮕﺎﺭ ﭘﺸﺖ ﺳﯿﮕﺎﺭ .
ﺍﺷﮏ ﭘﺸﺖ ﺍﺷﮏ .. ﻧﻘﺎﺏ ﭘﺸﺖ ﻧﻘﺎﺏ ﺑﮑﺸﯿﻮ .. ﺑﺮﯾﺰﯾﻮ ..
ﺑﺰﻧﯽ ﺗﻮ ﺧﻠﻮﺕ ﺧﻮﺩﺕ ... ﮐﻪ ﮐﺴﯽ ﻧﻔﻬﻤﻪ ﭼﻪ ﻏﻤﯽ ﺩﺍﺭﯼ ﻣﺮﺩ ﮐﻪ
ﺑﺎﺷﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﻏﻤﺎﺗﻮ ﭘﺸﺖ ﺧﻨﺪﺕ .. ﺩﻝ ﺳﻮﺯﯾﺘﻮ ﭘﺸﺖ ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ ..
ﻏﯿﺮﺗﺘﻮ ﭘﺸﺖ ﻓﺮﯾﺎﺩ ... ﻭ ﻋﺸﻘﺘﻮ ﭘﺸﺖ ﻧﮕﺎﻩ ﻏﺎﯾﻢ ﮐﻨﯽ ..
ﻣﺮﺩ ﺍﺯ ﺯﻥ ﺧﯿﻠﯽ ﺗﻨﻬﺎﺗﺮﻩ ! ﻣﺮﺩ ﻻﮎ ﺑﻪ ﻧﺎﺧﻮﻧﺎﺵ ﻧﻤﯿﺰﻧﻪ ﮐﻪ
ﻫﺮﻭقﺖ ﺩﻟش ﯾﻪ ﺟﻮﺭﯼ ﺷﺪ، ﺩﺳﺘﺸﻮ ﺑﺎﺯ ﮐﻨﻪ ﻭ ﻧﺎﺧﻮﻧﺎﺷﻮ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﻪ
ﻭﺗﻪ ﺩﻟﺶ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺵ ﺧﻮﺷﺶ ﺑﯿﺎﺩ !
ﻣﺮﺩ ﻣﻮﻫﺎﺵ ﺑﻠﻨﺪ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺗﻮﯼ ﺑﯽ ﮐَـﺴﯽ ﮐﻮﺗﺎﻫﺶ ﮐﻨﻪ
ﻭ ﺍﯾﻨﺠﻮﺭﯼ ﻟﺞ ﮐﻨﻪ ﺑﺎ ﻫﻤﮥ ﺩﻧﯿﺎ ! ﻣﺮﺩ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻪ ﻭﻗﺘﯽ
ﺩﻟﺶ ﮔﺮﻓﺖ ﺯﻧﮓ ﺑﺰﻧﻪ ﺑﻪ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﻭ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﻨﻪ ﻭ ﺧﺎﻟﯽ ﺷﻪ!
ﻣﺮﺩ ﺣﺘﯽ ﺩﺭﺩﻫﺎﺷﻮ ﺍﺷﮏ ﮐﻪ ﻧﻪ،ﯾﻪ ﺍﺧـﻢِ ﺧﺸﻦ ﻣﯿﮑﻨﻪ
ﻭ ﻣﯿﭽﺴﺒﻮﻧﻪ ﺑﻪ ﭘﯿﺸﻮﻧﯿﺶ ! ﯾﻪ ﻭﻗﺘﺎﯾﯽ ، ﯾﻪ ﺟﺎﻫﺎﯾﯽ ،
ﺑﻪ ﯾﻪ ﮐﺴﺎﯾﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﮔﻔﺖ :
میم ............ مثل مرد
مرد از زن خیلی تنهاتره!!
مرد موهاش بلند نیست که توى بى کسى کوتاهش کنه و اینجورى لج کنه با همه ى دنیا!
مرد نمیتونه وقتى دلش گرفت زنگ بزنه به دوستش و گریه کنه و خالى بشه!
مرد نمیتونه درداشو اشک کنه!
یه اخم خشن میکنه و میچسبونه به پیشونیش!
یه وقتایی یه جاهایی به یه کسانى باید گفت:میم مثل مرد!
روزی یک مرد آمریکایی به مرد ایرانی میگه
چرا زن های ایرانی با مرد ها دست نمیدهند؟
.
.
.
.
.
ایرانیه هم گفت : گوه خوریش به تو نیومده :|
داستانش طولانی بود حوصله نداشتم کوتاهش کردم :)))