در شعرهایِ کوتاهم
چه می کنی
بالا بلند مَن.....
#حمید_امجدی
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی کوتاهم
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
بستهام در خَمِ گیسوی تو امید دراز
آن مبادا که کند دست طلب کوتاهم
. حافظ
.
غم انگیز ترین داستان کوتاهم نیما یوشیج گفته اونجا که میگه :
دیدمش
گفتم منم !
نشناخت او :)
#رویای_تلخ
غم انگیزترین داستان کوتاهم نیما یوشیج گفته اونجا که میگه:
دیدمش
گفتم منم!
نشناخت او
زیبا
غم انگیزترین داستان کوتاهم نیما یوشیج گفته، اونجا که میگه:
دیدمش
گفتم منم!
نشناخت او..
غم انگیزترین داستان کوتاهم نیما یوشیج گفته اونجا که میگه:
دیدمش
گفتم منم!
نشناخت او:)
♡
چه کرده برق لبت ❣
بادلم، نمیدانم ❣
همیشه کشته ی ❣
یک"اتصال"کوتاهم
ببخش مرا...
اگر کمم
اگر کوتاهم و بریده بریده
اگر زبانم گاهی دورت نمیگردد،مرا ببخش!
اگر تلخم،
اگر پر از جای خالی،
اگر نمی بینم آنچه زیباست
و نمی شنوم انچه فریاد است!
ببخش که پرم از اگر ها،اما ها،شاید ها!
ببخش که در الفاظ حیرانم و نمی یابم عطر ترنج را!
مرا ببخش که خسته ام
که کودکم
که زورم نمیرسد به احساست!
که اینجایم،که آنجایی،که سفری در پیش نیست!
مرا ببخش که پرم از حرف های اضافه!!
مرا ببخش که دوست داشتنت را از یاد می برم...
که نفس نمی کشم!
که می میرم!
مرا ببخش که یک دیوانه ی عاقلم
که یک عاقل دیوانه ام..!
مرا ببخش که هنوز یک عاشقم
(من عاشق این داستان کوتاهم.مدیر توروخدا اینو تایید کن)
مرد و زن جوانی سوار بر موتور در دل شب می راندند.آنها عاشقانه یکدیگر را دوست داشتند.
زن جوان: یواش تر برو، من می ترسم.
مرد جوان: نه، اینجوری خیلی بهتره.
زن جوان: خواهش میکنم ، من خیلی می ترسم.
مرد جوان: خوب، اما اول باید بگی که دوستم داری.
زن جوان: دوستت دارم، حالا میشه یواش تر برونی.
مرد جوان: منو محکم بگیر.
زن جوان: خوب حالا میشه یواش تر بری.
مرد جوان: باشه به شرط اینکه کلاه کاسکت منو برداری و روی سر خودت بذاری، آخه نمیتونم راحت برونم، اذیتم میکنه.
روز بعد واقعه ای در روزنامه ثبت شده بود. برخورد موتور سیکلت با ساختمان حادثه آفرید. در این سانحه که به دلیل بریدن ترمز موتورسیکلت رخ داد، یکی از دو سرنشین زنده ماند و دیگری درگذشت. مرد جوان از خالی شدن ترمز آگاهی یافته بود. پس بدون اینکه زن جوان را مطلع کند با ترفندی کلاه کاسکت را بر سر او گذاشت و خواست تا برای آخرین بار دوستت دارم را از زبان او بشنود....
هنوز هم که هنوز است عاشق ماهم
ولی بدون تو مهتاب را نمیخواهم
برای آمدنت گرچه راه کوتاه است
هنوز هم که هنوز است چشم در راهم
سلام... روز قشنگی است... دوستت دارم ...
چقدر عاشق این جمله های کوتاهم
هوای بودن یک عمر با تو را دارم
منی که دلخوش دیدارهای گهگاهم
برای گفتن یک حرف عاشقانه فقط
اسیر سختترین زخمهای جانکاهم
بدون تو همه ی لحظه ها به این فکرند
که تیغ را بگذارند بر گلوگاهم ...