‏یه جا نوشته بود:
دشمن یه تک تیرانداز کوره، ولی دوستت میدونه دقیقا کجات بزنه، آره خلاصه اینجوری

.࿐

شیر که جوش آمد، شروع می‌کند به سرریز شدن، اگر به موقع برسی و قبل از اینکه از دهانه‌ی ظرف، بیرون بریزد شعله‌اش را کم کنی و به موقع آن را هم بزنی، دیگر نه سرریز می‌شود، نه به مرز سرریز شدن می‌رسد.

در زندگی هم, آدم‌ها به موقعش نیاز به محبت و توجه ما دارند. که اگر به موقع و در همان زمان طلایی حضور داشته‌باشیم و به موقع، حرف‌هایی که باید را بزنیم، آرام می‌گیرند و درد از آستانه‌ی طاقت فراتر رفته را با نیروی عشق، مهار می‌کنند، تا مرز از کوره در رفتن و فروپاشی پیش نمی‌روند و باز می‌گردند به نقطه‌ی ثبات روانی و احساس غنای درونی، مانع از احساس بی‌پناهی و اندوهشان می‌شود.

به موقع حضور داشته باشیم و به موقع، حرف‌هایی که باید را بزنیم و به موقع برای دوست داشتنِ آدم‌ها اقدام کنیم...

نرگس_صرافیان_طوفان


. .

اگر روزی چشم‌هایت را باز کردی
و خودت را وسط یک کوره دیدی ،
نترس و سعی کن از آن
پخته خارج شوی ، چرا که
«سـوخـتـن» را همه بلد‌ند !

. .

✿ کپشن خاص ✿

دعوا کن، ولی با کاغذت!
اگر از کسی ناراحتی
یک کاغذ بردار و یک مداد.
هر چه خواستی به او بگویی
روی کاغذ بنویس
خواستی هم داد بکشی
تنها سایز کلماتت را بزرگ کن نه
صدایت را...
آرام که شدی برگرد و کاغذت را نگاه کن،
آنوقت خودت قضاوت کن؛
حالا می‌توانی تمام خشم نوشته‌هایت را
با پاک کن عزیزت پاک کنی.
دلی را هم نشکانده‌ای
و وجدانت را هم نیازرده‌ای،
خرجش همان مداد و پاک کن بود،
نه بغض و پشیمانی؛
گاهی می‌توان از کوره‌ی خشم
پخته‌تر بیرون آمد...!


. دکتر الهی قمشه‌ای

.
هیچ گاه نومید مشو .
اگر همه درها هم به رویت بسته شوند ، سر انجام او کوره راهی مخفی را که از چشم همه پنهان مانده ، به رویت باز میکند .. حتی اگر هم اکنون قادر به دیدنش نباشی !
.
#الیف_شافاک




#mim.

اگر روزی چشم هایت را باز کردی
و خودت را وسط یک کوره دیدی نترس
و سعی کن از آن پخته خارج شوی،
چرا که "سوختن" را همه بلدند.

چون صاعقه در کوره ی بی صبری ام امروز
از صبح که برخاسته ام ابری ام امروز

#شفیعی_کدکنی

⛱هرچی پخته تر باشی دیرتر از کوره درمیری

دکتر الهی قمشه ای:

دعوا کن ، ولی با کاغذت ، اگر از کسی ناراحتی یک کاغذ بردار و یک مداد هر چه خواستی به او بگویی روی کاغذ بنویس خواستی هم داد بکشی ، تنها سایز کلماتت را بزرگ کن نه صدایت را . آرام که شدی برگرد و کاغذت را نگاه کن. آنوقت خودت قضاوت کن . حالا میتوانی تمام خشم نوشته هایت را با پاک کن عزیزت پاک کنی . دلی را هم نشکانده ای و وجدانت را هم نیازرده ای ...
خرجش همان مداد و پاک کن بود، نه بغض و پشیمانی .
گاهی میتوان از کوره خشم پخته تر بیرون آمد....

هیچگاه ناامیدنشو..

اگرهمه درها هم به رویت بسته شوند...

سرانجام "او" کوره راهی مخفی را...

که ازچشم همه پنهان مانده،

به رویت بازمیکند...!

حتی اگرهم اکنون،قادربه دیدنش نباشی...