جِسمها
چون کوزههای بَستهسر
تا که در هر کوزه چِه بْوَد آن نگر
کوزهٔ یِ آن تَن
پُر از آب حیات
کوزهٔ یِ این تن پُر از زَهر مَمات
گر به مَظروفش نظر داری شَهی
ور به ظرفش بنگری تو گمرهی...
"مولانا"
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی کوزهٔ
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
طاهرهیِ قشنگم، آیا روزی خواهد رسید که دست کوچک تو تپشهایِ قلب محنتزدهی مرا احساس کند
و من زلفهای زرین تو را ببویَم؟
از نامههای #غلامحسین_ساعدی به طاهره کوزهگرانی
. .
گله دارم سهراب
ز هوای نظرت دٌر دهان و گهرت
هیچ آورده کسی از غم دوران خبرت
قایقی خواهم ساخت
خواهم انداخت به آب…
سیر اذهان تو در ذهن نگنجد سهراب
ننوشتی که چهسان باید ساخت
به کدام رود خروشان انداخت
آندمی را که نوشتی دلا آبی بود
گشته از آب کنون خالی رود
چشمه خشکیده ؛ گرفته دل رود
عطشام گشته کنون مانع خواب
تو کجایی که ببینی سهراب
باید اَبری شد و بارید که جاری شود آب
بشنو اینک این باب…
کوزهای خواهم ساخت کوزهای از گل ناب
تک و تنها رَوَم اَندر پی آب
وز قضا ؛ گر که پدید آمد آب
می نشینم سر راهی که توان احسان کرد
وبدینسان بکنم تشنه لبان را سیراب
تا پدید آید از اوّل تالاب
و به امید صباحی که دگر تشنه نبینی یک تاک
سر نهم سر به سر چاک زمین
خواب آرام کنم
در دل خاک…………