غاده السمان به غسان کنفانی می‌گوید :

می‌دانم که مرا کم داری
اما دنبالم نمی‌گردی
دوستم داری ولی به من نمی‌گویی
و آن‌گونه که هستی، خواهی ماند...
سکوت تو مرا می‌کُشد

غسان کنفانی در جواب می‌گوید :

من اما لااقل از یک چیز مطمئنم
و آن ارزش تو نزد من است
سراپای وجودم با حرص و ولع
به سمت تو خیز برمی‌دارد
اما ظاهرم ثابت است...

می‌دانم که مرا کم داری ،
اما دنبالم نمی‌گردی!
دوستم داری ولی به من نمی‌گویی...
و آن‌گونه که هستی، خواهی ماند...
سکوت تو مرا می‌کُشد !

«نبودن، تو را می‌کُشد؟
مرا حضوری که شبیه نبودن است می‌کُشد.»
-محمود درویش.

مرا به خاطرِ دلِ شکسته‌ام ببخش!
مرا که از ندیدن تو خسته‌ام ببخش!
اگر به انتظارِ تو نشسته‌ام هنوز،
به دیگری اگر که دل نبسته‌ام ببخش...
ببخش اگر که با خیالِ بودن تو زنده‌ام،
اگر تو را نبردم از یاد!
ببخش اگر که از امید دیدنِ تو گفته‌ام،
به آرزویِ رفته بر باد!
تویی تمامِ ماجرا...
که رفته‌ای ولی مرا،
به حالِ خود نمی‌گُذاری!
صدای قلب من چرا
غمت نمی‌کُشد مرا
چرا هنوز ادامه داری..؟
سکوتِ قبلِ رفتنت
نماندنت، ندیدنت،
مرا به این جُنون کشیده!
چه حسرتی‌ست بر دلم
که از تمامِ بودنت،
نبودنت به من رسیده :)

راحم تبریزی چقدر قشنگ گفته:

جمالت را نمی‌بینم خیالت می‌کُشد اما 🤍

عاشقان عشق را هم عشق و سودا می‌کُشد..

#مولانا

یکی از تعریفهای قشنگ لانگ دیستنس مال راحم تبریزیه اونجا که میگه:
جمالت را نمی بینم؛خیالت می کُشد امّا..
...

یکی از تعریفهای قشنگ لانگ دیستنس مال راحم تبریزیه اونجا که میگه:
جمالت را نمی بینم؛خیالت می کُشد امّا..
...

هر کسی عشق را با زبان خود بیان میکند..
دارکوب، میکوبد
پیکاسو، میکِشد
باباطاهر، میمیرد
قناری، میخواند
هیتلر، میکُشد
آهو، می دوَد
هیچکاک، می نویسد..

و خدا
میبخشد..

گر بیایی دهمت جان
ور نیایی کُشدم غم
من که بایست بمیرم!
چه بیایی
چه نیایی...!



#سعدی

. .