کپشن های مربوط به گداز

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی گداز

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

لبانت
آنقدر گرم است که شهریور نگاهم
از درون
آتشفشان می کند
تا گدازه های عشق را در آغوشت
به یادگار ،
ماندگار کند


#شهاب_شهابی

در وفایِ عشقِ تو مشهورِ خوبانم چو شمع
شب‌نشینِ کویِ سربازان و رِندانم چو شمع

روز و شب خوابم نمی‌آید به چشمِ غم‌پرست
بس که در بیماریِ هجرِ تو گریانم چو شمع

رشتهٔ صبرم به مِقراضِ غَمَت بُبْریده شد
همچنان در آتش مِهرِ تو سوزانم چو شمع

گر کُمیتِ اشکِ گُلگونم نبودیِ گرم‌رو
کِی شدی روشن به گیتی راز پنهانم چو شمع؟

در میانِ آب و آتش همچنان سرگرمِ توست
این دلِ زارِ نزارِ اشک‌بارانم چو شمع

در شب هجران، مرا پروانهٔ وصلی فرست
ور نه از دَردَت جهانی را بسوزانم چو شمع

بی جمالِ عالم‌آرایِ تو روزم چون شب است
با کمالِ عشقِ تو در عینِ نُقصانم چو شمع

کوهِ صبرم نرم شد چون موم در دستِ غمت
تا در آب و آتش عشقت گدازانم چو شمع

همچو صبحم یک نفس باقیست با دیدارِ تو
چهره بنما دلبرا تا جان برافشانم چو شمع

سرفَرازم کن شبی از وصلِ خود ای نازنین
تا مُنَوَّر گردد از دیدارت ایوانم چو شمع

آتش مِهر تو را حافظ عجب در سر گرفت
آتش دل، کِی به آب دیده بنْشانم چو شمع
 
03/05/17

22:22..

باز ای الهی ناز
با دل من بساز
کین غم جانگداز
برود ز برم.....

شبیه کوهی سخت و محکم ، استوار و پا برجا ، می ایستم ، در سخت ترین شرایط و سردترین شب ها و روزها ، دوام می آورم ، نمی شکنم ، نمی لرزم ، نمی ریزم ... ولی بعد از تمام تاب آوردن ها ، یک روز ، یک جا ، تمام خشم های ته گرفته و دغدغه های سرریز شده را از قله ی طاقتم بیرون می ریزم ، تمام سکوت های بیات شده ام را فریاد می کنم و چه منظره ی هولناکی ست فوران آتشفشانی که به خاموشیِ مداومش ایمان داشتند ... ولی آرام که گرفتم ؛ گدازه های خشم و ناامیدی ام ، زیباترین تندیس ها را ساخته اند و من باشکوه تر از همیشه ، ایستاده ام .
ایرادی ندارد اگر گاهی فرو بریزی و ناامید باشی ... که گاهی ناامیدی و ابراز درد ، بهترین تسکین است و بهترین شیوه برای دفع ضعف ها ، و رسیدن به نقطه ی تداوم و استحکامِ بیشتر ...
شاید اگر آتشفشان ها نبودند و اگر روزنه ای برای برون ریزیِ داغِ زمین نبود ؛ تمام کوه های جهان، فرو می ریختند ، تمام دریاها خشک می شدند و تمام اقیانوس ها می مردند . . .

#نرگس_صرافیان_طوفان . .

شبیه کوهی سخت و محکم ، استوار و پا برجا ، می ایستم ، در سخت ترین شرایط و سردترین شب ها و روزها ، دوام می آورم ، نمی شکنم ، نمی لرزم ، نمی ریزم ... ولی بعد از تمام تاب آوردن ها ، یک روز ، یک جا ، تمام خشم های ته گرفته و دغدغه های سرریز شده را از قله ی طاقتم بیرون می ریزم ، تمام سکوت های بیات شده ام را فریاد می کنم و چه منظره ی هولناکی ست فوران آتشفشانی که به خاموشیِ مداومش ایمان داشتند ... ولی آرام که گرفتم ؛ گدازه های خشم و ناامیدی ام ، زیباترین تندیس ها را ساخته اند و من باشکوه تر از همیشه ، ایستاده ام .
ایرادی ندارد اگر گاهی فرو بریزی و ناامید باشی ... که گاهی ناامیدی و ابراز درد ، بهترین تسکین است و بهترین شیوه برای دفع ضعف ها ، و رسیدن به نقطه ی تداوم و استحکامِ بیشتر ...
شاید اگر آتشفشان ها نبودند و اگر روزنه ای برای برون ریزیِ داغِ زمین نبود ؛ تمام کوه های جهان، فرو می ریختند ، تمام دریاها خشک می شدند و تمام اقیانوس ها می مردند . . .

#نرگس_صرافیان_طوفان . .

نقش تو در خیال من هست و جدا نمیشود
دل که اسیر شد دگر ساده رها. نمیشود

باز تویی که آمدی واژه به شعر من دهی
دین غزل سرایی ام بر تو ادا نمیشود

در دل من چه آتشی عشق رخت بپا نمود
سوز و گداز عاشقان هیچ دوا نمیشود

حبس ابد سزای من چون که رها نمیشوم
سحر سیاه چشم تو وای که وا نمیشود

کاش رسیم ما به هم فاصله گم شود دمی
غرق دعا و حاجتم حیف روا نمیشود....

از آتش دل گدازه می گیرد عشق
وز حادثه رنگ تازه می گیرد عشق
این مستی و تردستی و گستاخی را
گویا ز شما اجازه میگیرد عشق

#قیصر_امین‌پور

سید محمدحسین بهجت تبریزی (زاده ۱۲۸۵ - درگذشته ۱۳۶۷) متخلص به شهریار (پیش از آن بهجت) شاعر ایرانی اهل آذربایجان بود که به زبان‌های ترکی آذربایجانی و فارسی شعر سروده است.

استاد شهریار در تبریز به‌دنیا آمد و بنا به وصیتش در مقبرةالشعرای همین شهر به خاک سپرده شد. در ایران روز درگذشت این شاعر معاصر را «روز شعر و ادب فارسی» نام‌گذاری کرده‌اند.



خراب از باد پائيز خمارانگيز تهرانم

خمار آن بهار شوخ و شهر آشوب شمرانم

خدايا خاطرات سرکش يک عمر شيدايي

گرفته در دماغي خسته چون خوابي پريشانم

خيال رفتگان شب تا سحر در جانم آويزد

خدايا اين شب آويزان چه مي خواهند از جانم

پريشان يادگاريهاي بر بادند و مي پيچند

به گلزار خزان عمر چون رگبار بارانم

خزان هم با سرود برگ ريزان عالمي دارد

چه جاي من که از سردي و خاموشي ز مستانم

سه تار مطرب شوقم گسسته سيم جانسوزم

شبان وادي عشقم شکسته ناي نالانم

نه جامي کو دمد در آتش افسرده جان من

نه دودي کو برآيد از سر شوريده سامانم

شکفته شمع دمسازم چنان خاموش شد کز وي

به اشک توبه خوش کردم که مي بارد به دامانم

گره شد در گلويم ناله جاي سيم هم خالي

که من واخواندن اين پنجه پيچيده نتوانم

کجا يار و دياري ماند از بي مهري ايام

که تا آهي برد سوز و گداز من به يارانم

سرود آبشار دلکش پس قلعه ام در گوش

شب پائيز تبريز است در باغ گلستانم

گروه کودکان سرگشته چرخ و فلک بازي

من از بازي اين چرخ فلک سر در گريبانم

به مغزم جعبه شهر فرنگ عمر بي حاصل

به چرخ افتاده و گوئي در آفاقست جولانم

چه دريايي چه طوفاني که من در پيچ و تاب آن

به زورقهاي صاحب کشته سرگشته مي مانم

ازين شورم که امشب زد به سر آشفته و سنگين

چه مي گويم نمي فهمم چه مي خواهم نمي دانم

به اشک من گل و گلزار شعر فارسي خندان

من شوريده بخت از چشم گريان ابر نيسانم

کجا تا گويدم برچين و تا کي گويدم برخيز

به خوان اشک چشم و خون دل عمريست مهمانم

فلک گو با من اين نامردي و نامردمي بس کن

که من سلطان عشق و شهريار شعر ايرانم

آن شب که شد زندگی ما آغاز ، آغاز شد افسانه این سوز و گداز
دادند به ما دلی گفتند بسوز ، دیدند که سوختیم گفتند بساز

گیرم تمام شهر پر از سرمه ریزها
خالی شده ست مصر دلم از عزیزها
داش آکل و سیاوش رستم تمام شد
حالا شده ست نوبت ابرو تمیز ها
دیگر به کوه و تیشه و مجنون نیاز نیست
عشاق قانعند به میخ و پریزها
دستی دراز نیست به عنوان دوستی
جز دستهای توطئه از زیر میزها

دل نیست آنچه جز به هوای تو می تپد
مجموعه ایست از رگ و اینجور چیزها
خانم بخند! که نمک خنده های تو
برعکس لازم است برای مریضها

چون عاشقم و عشق بسان گدازه داغ
پس دست می زنم به تمامی جیزها


{ حامد عسكرى }

اس ام اس های جدید،عاشقانه، خنده دار و . . . ارسالی کاربران

لبانت, آنقدر, شهریور, نگاهم, درون, آتشفشان, گدازه, آغوشت, یادگار, ماندگار, شهابشهابی, وفایِ, عشقِ, مشهورِ, خوبانم, شبنشینِ, کویِ, سربازان, رِندانم, خوابم, نمیآید, چشمِ, غمپرست, بیماریِ, هجرِ, گریانم, رشتهٔ, صبرم, مِقراضِ, غَمَت, بُبْریده, همچنان, مِهرِ, سوزانم, کُمیتِ, اشکِ, گُلگونم, نبودیِ, گرمرو, روشن, گیتی, پنهانم, میانِ, سرگرمِ, توست, زارِ, نزارِ, اشکبارانم, هجران, پروانهٔ, وصلی, فرست, دَردَت, جهانی, بسوزانم, جمالِ, عالمآرایِ, روزم, کمالِ, عینِ, نُقصانم, کوهِ, دستِ, عشقت, گدازانم, همچو, صبحم, باقیست, دیدارِ, چهره, بنما, دلبرا, برافشانم, سرفَرازم, وصلِ, نازنین, مُنَوَّر, گردد, دیدارت, ایوانم, حافظ, گرفت, دیده, بنْشانم, الهی, بساز, جانگداز, برود, شبیه, کوهی, محکم, استوار, برجا, ایستم, ترین, شرایط, سردترین, روزها, دوام, آورم, شکنم, لرزم, ریزم, تمام, آوردن, گرفته, دغدغه, سرریز, طاقتم, بیرون, سکوت, بیات, فریاد, منظره, هولناکی, فوران, آتشفشانی, خاموشیِ, مداومش, ایمان, داشتند, آرام, گرفتم, ناامیدی, زیباترین, تندیس, ساخته, باشکوه, همیشه, ایستاده, ایرادی, ندارد, گاهی, بریزی, باشی, ابراز, بهترین, تسکین, شیوه, برای, رسیدن, نقطه, تداوم, استحکامِ, بیشتر, شاید, نبودند, روزنه, برون, ریزیِ, داغِ, زمین, ریختند, دریاها, شدند, اقیانوس, مردند, خیال, نمیشود, اسیر, ساده, تویی, آمدی, واژه, سرایی, آتشی, نمود, عاشقان, سزای, نمیشوم, سیاه, رسیم, فاصله, حاجتم, گیرد, حادثه, تازه, مستی, تردستی, گستاخی, گویا, اجازه, میگیرد, محمدحسین, بهجت, تبریزی, زاده, ۱۲۸۵, درگذشته, ۱۳۶۷, متخلص, شهریار, شاعر, ایرانی, آذربایجان, زبانهای, ترکی, فارسی, سروده, استاد, بهدنیا, وصیتش, همین, سپرده, معاصر, نامگذاری, کردهاند, خراب, پائيز, خمارانگيز, تهرانم, بهار, آشوب, شمرانم, خدايا, خاطرات, سرکش, شيدايي, دماغي, خسته, خوابي, پريشانم, خيال, رفتگان, جانم, آويزد, آويزان, خواهند, بادند, پيچند, گلزار, خزان, رگبار, ريزان, عالمي, سردي, خاموشي, مستانم, مطرب, شوقم, گسسته, جانسوزم, شبان, وادي, عشقم, شکسته, نالانم, جامي, افسرده, دودي, برآيد, شوريده, سامانم, شکفته, دمسازم, توبه, کردم, بارد, دامانم, گلويم, ناله, خالي, واخواندن, پنجه, پيچيده, نتوانم, دياري, مهري, ايام, يارانم, آبشار, دلکش, قلعه, تبريز, گلستانم, گروه, کودکان, سرگشته, بازي, گريبانم, مغزم, جعبه, فرنگ, حاصل, افتاده, گوئي, آفاقست, جولانم, دريايي, طوفاني, زورقهاي, صاحب, کشته, ازين, شورم, امشب, آشفته, سنگين, گويم, فهمم, خواهم, فارسي, خندان, گريان, نيسانم, گويدم, برچين, برخيز, عمريست, مهمانم, نامردي, نامردمي, سلطان, شهريار, ايرانم, زندگی, آغاز, افسانه, دادند, گفتند, دیدند, سوختیم, گیرم, سرمه, ریزها, خالی, عزیزها, سیاوش, رستم, حالا, نوبت, ابرو, تمیز, دیگر, تیشه, مجنون, نیاز, نیست, عشاق, قانعند, پریزها, دراز, عنوان, دوستی, دستهای, توطئه, میزها, آنچه, هوای, مجموعه, اینجور, چیزها, خانم, بخند, خنده, برعکس, لازم, مریضها, عاشقم, بسان, تمامی, جیزها, حامد, عسكرى,