شبیه کوهی سخت و محکم ، استوار و پا برجا ، می ایستم ، در سخت ترین شرایط و سردترین شب ها و روزها ، دوام می آورم ، نمی شکنم ، نمی لرزم ، نمی ریزم ... ولی بعد از تمام تاب آوردن ها ، یک روز ، یک جا ، تمام خشم های ته گرفته و دغدغه های سرریز شده را از قله ی طاقتم بیرون می ریزم ، تمام سکوت های بیات شده ام را فریاد می کنم و چه منظره ی هولناکی ست فوران آتشفشانی که به خاموشیِ مداومش ایمان داشتند ... ولی آرام که گرفتم ؛ گدازه های خشم و ناامیدی ام ، زیباترین تندیس ها را ساخته اند و من باشکوه تر از همیشه ، ایستاده ام .
ایرادی ندارد اگر گاهی فرو بریزی و ناامید باشی ... که گاهی ناامیدی و ابراز درد ، بهترین تسکین است و بهترین شیوه برای دفع ضعف ها ، و رسیدن به نقطه ی تداوم و استحکامِ بیشتر ...
شاید اگر آتشفشان ها نبودند و اگر روزنه ای برای برون ریزیِ داغِ زمین نبود ؛ تمام کوه های جهان، فرو می ریختند ، تمام دریاها خشک می شدند و تمام اقیانوس ها می مردند . . .
#نرگس_صرافیان_طوفان . .
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی گدازه
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
شبیه کوهی سخت و محکم ، استوار و پا برجا ، می ایستم ، در سخت ترین شرایط و سردترین شب ها و روزها ، دوام می آورم ، نمی شکنم ، نمی لرزم ، نمی ریزم ... ولی بعد از تمام تاب آوردن ها ، یک روز ، یک جا ، تمام خشم های ته گرفته و دغدغه های سرریز شده را از قله ی طاقتم بیرون می ریزم ، تمام سکوت های بیات شده ام را فریاد می کنم و چه منظره ی هولناکی ست فوران آتشفشانی که به خاموشیِ مداومش ایمان داشتند ... ولی آرام که گرفتم ؛ گدازه های خشم و ناامیدی ام ، زیباترین تندیس ها را ساخته اند و من باشکوه تر از همیشه ، ایستاده ام .
ایرادی ندارد اگر گاهی فرو بریزی و ناامید باشی ... که گاهی ناامیدی و ابراز درد ، بهترین تسکین است و بهترین شیوه برای دفع ضعف ها ، و رسیدن به نقطه ی تداوم و استحکامِ بیشتر ...
شاید اگر آتشفشان ها نبودند و اگر روزنه ای برای برون ریزیِ داغِ زمین نبود ؛ تمام کوه های جهان، فرو می ریختند ، تمام دریاها خشک می شدند و تمام اقیانوس ها می مردند . . .
#نرگس_صرافیان_طوفان . .
از آتش دل گدازه می گیرد عشق
وز حادثه رنگ تازه می گیرد عشق
این مستی و تردستی و گستاخی را
گویا ز شما اجازه میگیرد عشق
#قیصر_امینپور
گیرم تمام شهر پر از سرمه ریزها
خالی شده ست مصر دلم از عزیزها
داش آکل و سیاوش رستم تمام شد
حالا شده ست نوبت ابرو تمیز ها
دیگر به کوه و تیشه و مجنون نیاز نیست
عشاق قانعند به میخ و پریزها
دستی دراز نیست به عنوان دوستی
جز دستهای توطئه از زیر میزها
دل نیست آنچه جز به هوای تو می تپد
مجموعه ایست از رگ و اینجور چیزها
خانم بخند! که نمک خنده های تو
برعکس لازم است برای مریضها
چون عاشقم و عشق بسان گدازه داغ
پس دست می زنم به تمامی جیزها
{ حامد عسكرى }
بر دیوار ناباوری هایم تکیه گاهی ساخته ام سخت عمیق ،
تا جایی که دیگر بی وفایی ها بر قلب خسته ام نشان بر جای نمی گذارند و دردها گدازه های آتش را بر زبانم نمی نهند !
من دیگر نایی ندارم ، نه برای عاشقی و نه برای هیچ چیز دیگر…
کاش میشد در قلب دلم زبانی داشتم تا ناباوری هایم را فریاد کند !
کاش میشد پرنده ی رویاهایم در قفس تنهایی نمی پوسید و تک ستاره ی آسمان شبهای زندگی ام مرا به امید خورشید سوزان فردا رها نمیکرد !
چه بیایی و چه نیایی دیگر مهم نیست !
من تو را برای قلبم صدا میزدم ، قلبی که از نبودنت سالهاست ایست کرده است