خواب ظهر دو حالت داره...
یا پر انرژی و شارژ بیدار میشی. .
یا گلوت خشکه،
سردرد داری،
دستات خواب رفته
و نمیدونی امسال چه سالیه
و تو کدوم سیارهای D:
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی گلوت
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
آخراے ﺷﺐ ﻣﯿﺸﻪ
خسته ...
ﻣﯿﺮﯼ ﺑﯽ ﺳﺮ ﻭ ﺻﺪﺍ ﺭﻭﯼ ﺗﺨﺘﺖ ﺩﺭﺍﺯ ﻣﯿﮑﺸﯽ ...
ﺩﻟﺖ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﮐﺎﺭﺍﯼ ﺧﻮﺩﺕ ...
ﺩﻟﺖ ﻭﺍﺳﻪ ﯾﮑﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﺗﻨﮕﻪ ...
ﺷﺎﯾﺪﻡ ﻭﺍﺳﻪ ﺧﻮﺩﺕ ...
ﺩﻟﺖ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﯾﮑﯽ ﺑﺎﺷﻪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺣﺮﻓﺎﺕ ﮔﻮﺵ ﮐﻨﻪ ...
ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﺩ ﭼﯿﺰﯼ ﻫﻢ ﺑﮕﻪ ﻓﻘﻂ ﻫﻤﯿﻦ ...
ﮔﻮﺵ ﺑﺪﻩ ﮐﺎﻓﯿﻪ ...
ﮔﻮﺷﯿﺖ ﺭﻭ ﺑﺮﻣﯿﺪﺍﺭﯼ ﭼﮏ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﮐﻪ ﺑﺒﯿﻨﯽ ڪه ﮐﺴﯽ ﺭﻭ ﺩﺍﺭﯼ ﺑﻬﺶ پیام ﺑﺪﯼ ﯾﺎ ﻧﻪ ... ؟!؟!
اما تا ﻣﯿﺮﺳﯽ ﺑﻪ ﺍﺳﻤﺶ میبینے ...
هه (Online) یه خنـבه ے تلخ ...
ﯾﻪ ﺁﻩ ﺁﺭﻭﻡ ...
ﺑﻐﻀﺖ ﺭﻭ ﺗﻮﯼ ﮔﻠﻮﺕ ﺣﺒﺲ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﻭ ﻣﯿﮕﯽ ﺑﯿﺨﯿﺎﻝ ...
اون اینطورے شاـבتره ...
چقدر سخته آدم فقط خودش باشه و دنیای خودش...
چقدر سخته کسی معنی نگاه خستت رو نفهمه...
چقدر سخته به همه لبخند بزنی و توی دلت یه دنیا غم باشه...
چقدر سخته دلت گرفته باشه و یه بغض تو گلوت داشته باشی،اما مجبور باشی بخندی...
چقدر سخته دلتنگ باشی، اما مجبور باشی دلتنگیات رو سرکوب کنی واسه وجود نازنینش...
چقدر سخته وقتی همه میخندن، ناگهان با یه جمله دلت بگیره و آروم آروم تو دلت اشک بریزی و بشکنی...
چقدر سخته دلت هوای تنها نفست رو داشته باشه، اما این موقعیت لعنتی نزاره یه دل سیر درد و دل کنی باهاش...
چقدر سخته موضوعی که دلت رو به آتیش میکشه رو بشنوی
و مجبور بشی بالاجبار لبخند بزنی و بگی مهم نیست...
چقدر سخته از بعضیا ناراحت باشی و دلت رنجیده باشه،ولی هیچی نگی و همه چیز رو بریزی تو خودت...
چقدر سخته این همه آدم اطرافت باشن ولی دلت فقط وفقط عشقشو بخواد...
چقدر سخته عاشق یکی باشی در حد مرگ، اما مجبور بشیدوریش رو تحمل کنی...
چقدر سخته که میبینی بهت لبخند میزنن، اما مطمئنی که از تو بدشون میاد...
چقدر سخته هزار تا حرف بشنوی و مجبور باشی نشنیده بگیری...
چقدر سخته حرفای اطرافیانت که مثل نیش تو قلبت فرو
میکنن بشنوی و دم نزنی...
چقدر سخته تو جمع دوست و آشنا مجبوری غریب باشی...
چقدر سخته به اندازه بزرگی خود خدا دلت بخواد فریاد
بزنی، ولی هیچ جایی نباشه که بشه این کار رو کرد.
کاش یکی پیدا میشد که وقتی میدید گلوت ابر داره و چشمات بارون ، به جای اینکه بپرسه “چته ؟ چی شده ؟” ؛ بغلت کنه و بگه “گریه کن” …
هـــــــــــمیشه در حالی که
یه عــــــــــــالمه حرف بــــــــــیخ گلوت چسبیده
یه عـــــــــــــــــــــــــالمه اشـــــــــــــک تــوی چشماته
یه عــــــــــــــــــــــالمه حــــــــــــسرت توی دلـــــــت تلنبار شده
باید بــــگی : خــــب… خـــــــــــــــــــدافظ
چه لحظه درد آوریه!
اون لحظه که میپرسه: خوبی؟
بغض تو گلوت میپیچه،
۵ خط تایپ میکنی، ولی به جای ارسال!
همه رو پاک می کنی و می نویسی:
خوبم مرسی تو خوبی؟...!!!
چقدر سخته آدم فقط خودش باشه و دنیای خودش...
چقدر سخته کسی معنی نگاه خستت رو نفهمه...
چقدر سخته به همه لبخند بزنی و توی دلت یه دنیا غم باشه...
چقدر سخته دلت گرفته باشه و یه بغض تو گلوت داشته باشی، اما مجبور باشی بخندی...
چقدر سخته دلتنگ باشی، اما مجبور باشی دلتنگیات رو سرکوب کنی واسه وجود نازنینش...
چقدر سخته وقتی همه میخندن، ناگهان با یه جمله دلت بگیره و آروم آروم تو دلت اشک بریزی و بشکنی...
چقدر سخته دلت هوای تنها نفست رو داشته باشه، اما این موقعیت لعنتی نزاره یه دل سیر درد و دل کنی باهاش...
چقدر سخته موضوعی که دلت رو به آتیش میکشه رو بشنوی و مجبور بشی بالاجبار لبخند بزنی و بگی مهم نیست...
چقدر سخته از بعضیا ناراحت باشی و دلت رنجیده باشه، ولی هیچی نگی و همه چیز رو بریزی تو خودت...
چقدر سخته این همه آدم اطرافت باشن ولی دلت فقط و فقط عشقشو بخواد...
چقدر سخته عاشق یکی باشی در حد مرگ، اما مجبور بشی دوریش رو تحمل کنی...
چقدر سخته که میبینی بهت لبخند میزنن، اما مطمئنی که از تو بدشون میاد...
چقدر سخته هزار تا حرف بشنوی و مجبور باشی نشنیده بگیری...
چقدر سخته حرفای اطرافیانت که مثل نیش تو قلبت فرو میکنن بشنوی و دم نزنی...
چقدر سخته تو جمع دوست و آشنا مجبوری غریب باشی...
چقدر سخته به اندازه بزرگی خود خدا دلت بخواد فریاد بزنی، ولی هیچ جایی نباشه که بشه این کار رو کرد...
میدونین....
یه وقت هایی هست دلت گرفته...
یه وقت های هست به زورنفس میکشی...
یه وقت هایی هست خسته ای از خودت از خودت متنفری...
یه وقت هایی هست به بقیه کمک میکنی شادشون میکنی به غصه هاشون گوش میدی ولی برای خودت کسی نیست...
یه وقت هایی هست همه از ناراحتن حتی خدا...
یه وقت هایی هست بغض قدیمی توی گلوت چنبره زده هر روز بیشتر بهت فشار میاره...
یه وقت هایی هست میخوای فرار کنی از دست همه ولی نمیشه....
یه وقت هایی هست دلت میخواد ساعت ها اروم یه گوشه بشینی و اروم توی خودت بشکنی....
یه وفت هایی هست به خودت میای میبینی دیگه هیچ کس نمیشناسدت حتی خانوادت...
یه وقت هایی هست که تنها کسی که به حرفات گوش میداد (خدا) ازت ناراحته....
یه وقت هایی هست دیگه خودتم بیخیال خودت میشی....
رها میشی....
سلامتے روزاے بےکسے
روزایے که درو دیوار ھم دلشون به حالت میسوزہ
روزایے که یه بغض تو گلوتہ
یه جملہ ھمش میاد تو ذھنت؛
“مرد که گریہ نمیکنہ”
"دلشکسته"
دنیـــــای مجــــازی
جاییه که
وقتی کسی که دوستش داری
ازت میپرســـه خوبی؟؟
میگی خوبــــم مرسی!
اما اون نه میتونه بغــض گلوتـو ببینه...
نه میتونه چشـــــــآی خیس تو ببینه...
حتی نمیتونه دلتنگیتو حــــس کنه...
بعد هم با خـــــیال راحت میره که
با یکی دیگه چــــت کنه
:((((