فروغ فرخزاد تو یکی از نامههاش به ابراهیم گلستان نوشته:
«کافیست که صدایم کنی بگویی فروغ و من به دنیا بیایم و درختها و آفتاب و گنجشکها با من به دنیا بیایند»
خواستم بگم که یه زن توقعات عجیبی از یه مرد نداره کافیه با عشق اسمش رو صدا بزنی و اون جونش برات بره :).
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی گنجشکِ
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
فروغ فرخزاد تو یکی از نامههاش به ابراهیم گلستان نوشته:
«کافیست که صدایم کنی، بگویی فروغ و من به دنیا بیایم و درختها و آفتاب و گنجشکها با من به دنیا بیایند.»
خواستم بگم که یه زن توقعات عجیبی از یه مرد نداره؛ کافیه با عشق اسمش رو صدا بزنی و اون جونش برات بره :)
. .
و چون تو مرا دوست داری دنیا بزرگ تر ، آسمان وسیع تر ، دریا آبی تر ، گنجشکها آزادتر و من هزار بار زیباتر شده ام ...
. .
•
چون مرا دوست داری
دنیا بزرگتر
آسمان وسیعتر
دریا آبی تر
گنجشکها آزادتر
و من هزاران بار زیباتر شدهام..
♡
گنجشکها به درختها پناه میبرند و آدمها به آدمها.
درختها در پاییز پشت گنجشکها را خالی میکنند و آدمها در سختیها.
چه خوشبختند گنجشکهایی که به درختانِ همیشهسبز پناه بردهاند،
که همیشهسبزها کمیاباند
و گنجشکهای زیادی
بیپناه میمانند.
#نرگس_صرافیان_طوفان
- بوی صبح میدهی
و گنجشکها در خندههایت پرواز میکنند
حسودیام میشود به خیابانها و درختهایی که هر صبح بدرقهات میکنند
حسودیام میشود به شعرها و ترانههایی که میخوانی
خوشا به کلماتی که در ذهن تو میچرخند..
#مریم_ملکدار
✿ کپشن خاص ✿
گواهی میدهم
به گنجشکهایی که
از چشمهای تو
تا قلب من پرواز میکنند!
گواهی میدهم که من
یکبار عاشقت شدم
و هنوز هم...
#غاده_السمان
✿ کپشن خاص ✿
بویِ صبح میدهی ،
و گنجشکها در خندههایت پرواز میکنند
حسودیام میشود به خیابانها و درختهایی ،
که هر صبح
بدرقهات میکنند..
حسودیام میشود
به شعرها و ترانههایی که میخوانی
خوشا به حال کلماتی ،
که در ذهن تو زیست میکنند !
دلم میخواهد یکبار دیگر
شعر را
خیابان را
تمامِ شهر را ،
با کودک مهربان دستهایت
از اول ،
قدم بزنم ..
#مریم_ملک_دار
چیزی که مرا اذیت میکند این است که همه چیز را خوب یادم میآید. چرا میتوانم چیزهایی را که در هشتسالگی برایم اتفاق افتاده اینقدر دقیق به خاطر بیاورم... نمیتوانم چیزهایی را که دلم میخواهد به خاطر بیاورم و چیزهایی را که به شدت سعی در فراموشیشان دارم حالا دارند به یادم میآیند.
گذشته به طرزی شگفتآور و اجتنابناپذیری مرا همچون گنجشکهای لابهلای بوتههای پرچین نشانه گرفته است.
#پائولا_هاوکینز
به آتش می کشم آخر دل نامهربانت را
به یغما می برم چشمِ به رنگِ آسمانت را
بمان ای کشتی امیدهایم ، لج نکن با من
به توفانی ز نفرین می سپارم بادبانت را
وجودش را ندارم خوب می دانی و الا من
به لب می آورم بادستهایم طفلِ جانت را
شنیدم با همه حاضر جوابی می کنی باشد
خلاصه داغ خواهم کرد گنجشکِ زبانت را
و روزی هم به دستِ باد خواهم داد می بینی
شلالِ گیسوانِ مخملِ پولک نشانت را
نمی دانی چه آهی می کشم وقتی که دورادور
تماشا می کنم رنگین کمانِ ابروانت را
به نستعلیقِ ابروی به هم پیوسته ات سوگند
به من جان می دهی
حرفی بزن واکن دهانت را ....