خیلی وقت‌ها ما آدم‌ها بیشتر از اون که نیاز به یادگیری داشته باشیم، نیاز به یک یادآوری ساده داریم. یه صدا که توو گوش‌مون زمزمه کنه:"این رو همیشه می‌دونستی، فقط یادت رفته بود."

از دور بغلت می‌کنم، آروم و بی‌صدا، دست‌هام رو مثل یه حصار دور تنت می‌پیچم، که مبادا تیکه‌تیکه‌های قلبت از هم بپاشه. سرم رو نزدیک گوش‌ت می‌آرم، زمزمه می‌کنم: غصه نخور‌ی‌ها، همه چی درست می‌شه. شاید باورش سخت باشه، شاید این جمله‌ها مثل مرهمی باشن که روی زخمِ عمیقت جواب نمی‌ده. می‌دونم، هر شب با اشک‌هایی که نمی‌ریزی خفه می‌شی و هر روز رو با یه لبخند خالی از دل، می‌گذرونی. ولی یک روز می‌رسه، همون روزی که فکر می‌کنی هیچ‌وقت نمی‌آد، همه‌ی این غم‌ها، این بغض‌ها، توی خاطراتت محو می‌شن. اون روز، همین لحظه‌های شکستگی برات می‌شه یه نشونه، که چطور توی تاریک‌ترین شب‌ها هم خودت رو نگه داشتی.

اِنِّی اَنَا رَبُّک

انگار خدا تویِ گوش‌ت داره می‌گه:

خدات منم بیخیالِ بقیه 🤍.

زمان دروغ نمیگوید و به تو گوش‌زد میکند لحظه ‌هایی که خودت را نادیده گرفتی

.࿐

هرگز با چشم‌های من خودت را تماشا نکرده‌ای
تا بدانی چقدر زیبایی...
هرگز با گوش‌های من خودت را نشنیده‌ای
تا بدانی چه آرامشی در صدایت ریخته!
هرگز با پاهای من، با شوق به سمتِ خودت قدم برنداشته‌ای و هرگز با دست‌های من دست‌ خودت را نگرفته‌ای! تو هرگز با قلب من خودت را دوست نداشته‌ای و نمیدانی چگونه میشود عاشقت شد و از این عشق مُرد!
تو نمیدانی...
تو هیچ چیز نمیدانی...

◍⃟.•••𝕋𝕙𝕖 𝕞𝕠𝕦𝕟𝕥𝕒𝕚𝕟 𝕕𝕠𝕖𝕤 𝕟𝕠𝕥 𝕣𝕖𝕒𝕔𝕙 𝕥𝕙𝕖 𝕞𝕠𝕦𝕟𝕥𝕒𝕚𝕟 𝕓𝕦𝕥 𝕋𝕙𝕖 𝕨𝕠𝕣𝕕𝕤 𝕪𝕠𝕦 𝕤𝕒𝕪 𝕓𝕖𝕙𝕚𝕟𝕕 𝕞𝕪 𝕓𝕒𝕔𝕜 𝕀 𝕨𝕚𝕝𝕝 𝕙𝕖𝕒𝕣

کوه به کوه نمیرسه اما حرفایی که پشتم میزنی به گوشَم میرسه...

.࿐

✿ کپشن خاص ✿

اعتماد نکن! اینجا از کلاف اعتمادت کلاه می‌بافند برای خودت. آنقدر بلند که چشم‌هایت را بپوشاند و نبینی که تا چه اندازه غرق شده‌ای.
اینجا برای اعتماد آدم‌ها ارزشی قائل نمی‌شوند، اینجا برای آدم‌ها ارزشی قائل نمی‌شوند...
خیالت از انصافِ هیچ‌کس راحت نباشد! اینجا مدت‌هاست که اصول انسانیت را نقض کرده‌اند و هیچ‌کس به هیچ اصلی پایبند نیست. که اعتماد می‌کنی و ضربه می‌خوری و درد می‌کشی و توضیح می‌خواهی و توجیه می‌شوی. که آنقدر خسته‌ات می‌کنند تا اینکه درها و پنجره‌ها را می‌بندی، تنظیم می‌شوی روی حالت پرواز، گوش‌هایت را می‌گیری و دلت را خوش می‌کنی به امنیت ممتدِّ بی‌خبری و فریاد می‌زنی؛ هرچه باداباد! خانه‌ی هر آنکه بی‌انصاف شد آباد...

#نرگس_صرافیان_طوفان

I'm like a shout that no one can hear

‏﮼مثل‌همون‌فریادبلندی‌که‌به‌گوش‌کسی‌نمیرسه ...

▵⚉⁻ᴱⁿᵈᵖᵃʳᵗ

از همان روزی که دیگر وقتی مرا می‌دیدی روسری‌ات را مرتب میکردی ...
موهایت را از صورتت جمع می‌کردی و پشت گوشَت می‌انداختی ...
باید می‌دانستم که دیگر جای تمام عاشقانه‌های من هم
همان پشت گوشَت خواهد بود ...
#مسلم_علادی

اِنگآر لَحظه‌ے دیدآرَتـ مؤذن زآده دَر گوشَمـ میگویَد حےَّ عَلَے اَلْلَبآنَشـ

#دلنوشته

. .