It's fucking bad that you love her although you know you can never get her...
༺ ﮼حـــسبدیهووقتیمیدونیبهشنمیرسیولیبازمدوسشداری ...
▵⚉⁻ᴱⁿᵈᵖᵃʳᵗ
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی یهوو
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
” خاص ِ شما ژاپاس ِ ماس باووو ”
وووویییییی چه شاخی شدم یهوو
در ضمن باک ماشینمم پره
دوم دبیرستان که بودیم یه بار امتحان هماهنگ زیست داشتیم
از ساعت 6 عصر که نشستم پاش!!!
شب ساعت 3.5 پا شدم!!! :|
فردا صبحش بیدار شدم همینجوری سرجام نشسته بودم ...
یهوووووووو
یه حالت عرفانی و متفکرانه بهم دست داد در بحر مکاشفت مستغرق شدم با خودم فکر کردم :
قلب و رگ و خون گیاهان.....دقیقا کجای بدنشونه؟؟؟ :/
یه نیم ساعت اینا فک کردم به هیچ نتیجه ای نرسیدم :/
پا شدم برم از بیرون یه علف بکنم کالبد شکافی کنم :/
یهوووووووووو یه ندای درونی گفت :
الاغ!!!مگه گیاهانم قلب دارن؟؟؟ :@
تو مترو نشسته بودم یهووو یه دختره اومد نشست کنارم
خودشو چسبوند بهم
.
.
تا اومدم حرف بزنم یه اخونده اومد جلو
گفت ایشون چه نسبتی باهاتون دارن
تا اومدم بگم هیچی دختره گفت نامزدمه داریم میریم عقد کنیم
اخونده گفت نمیخواد برید همینجا عقدتون میکنم
هیچی دفترو در اورد خوند و کل واگن دست زدن
کثافتا همه فامیل بودن …. کلک جدید دخترا
مراقب باشید تو رو خدا
بچه ها خیلی ناراحتم...!
چن روز پیش واسه دختر خالم مریم که پرستاره ، یه اتفاق وحشتناک افتاد... !
یه پسره که دیابت داشته یکی دوماهی میرفته پیش این دختر خالم که انسلین بزنه !
اینم چون می بینه پسره خیلی مظلومه ، تحویلش میگیره و باهاش رابطه ی خوبی داره !
پسره عاشقش میشه و بهش میگه که دوسش داره .
خلاصه یه مدت دس از سرش برنمی داره و هی میادو میره !
دختر خالمم کلافه میشه و میگه من نامزد دارم !
پسره باور نمیکنه و میگه آدرسشو بده اگه راس میگی !
اینم آدرسو میده که شرش کم شه !
پسره میره پیش نامزده باهم دعواشون میشه و نامزدرو میکشه و فرار میکنه !
بعد یه مدت پسره میبینه که پلیسا نمیان سراغش ،
میره پیش مریم و بهش میگه میدونستم که دوسم داری وگرنه
به پلیسا میگفتی که من نامزدتو کشتم !
مریم میگه آره حالا بشین تا واست انسلین بزنم حالت خوب نیس !
بعد به جا انسلین بنزین میریزه تو سرنگ و بهش تزریق میکنه!
بعد به پسره میگه ک بنزین ریختم تو بدنت و تا چن دیقه دیگه میمیری !
پسره بلند میشه که با چاقو بکشش ، میدوه دنبالش یه چن متری یهوووووو ......
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بنزینش تموم میشه !
اصن پمپ بنزینم نبوده اون اطراف !
یه عمه هم دارم اما سهمی تو این ماجرا نداشت.... رحم کنید ! :)) !