دوم دبیرستان که بودیم یه بار امتحان هماهنگ زیست داشتیم
از ساعت 6 عصر که نشستم پاش!!!
شب ساعت 3.5 پا شدم!!! :|
فردا صبحش بیدار شدم همینجوری سرجام نشسته بودم ...
یهوووووووو
یه حالت عرفانی و متفکرانه بهم دست داد در بحر مکاشفت مستغرق شدم با خودم فکر کردم :
قلب و رگ و خون گیاهان.....دقیقا کجای بدنشونه؟؟؟ :/
یه نیم ساعت اینا فک کردم به هیچ نتیجه ای نرسیدم :/
پا شدم برم از بیرون یه علف بکنم کالبد شکافی کنم :/
یهوووووووووو یه ندای درونی گفت :
الاغ!!!مگه گیاهانم قلب دارن؟؟؟ :@
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی یهوووووو
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
بچه ها خیلی ناراحتم...!
چن روز پیش واسه دختر خالم مریم که پرستاره ، یه اتفاق وحشتناک افتاد... !
یه پسره که دیابت داشته یکی دوماهی میرفته پیش این دختر خالم که انسلین بزنه !
اینم چون می بینه پسره خیلی مظلومه ، تحویلش میگیره و باهاش رابطه ی خوبی داره !
پسره عاشقش میشه و بهش میگه که دوسش داره .
خلاصه یه مدت دس از سرش برنمی داره و هی میادو میره !
دختر خالمم کلافه میشه و میگه من نامزد دارم !
پسره باور نمیکنه و میگه آدرسشو بده اگه راس میگی !
اینم آدرسو میده که شرش کم شه !
پسره میره پیش نامزده باهم دعواشون میشه و نامزدرو میکشه و فرار میکنه !
بعد یه مدت پسره میبینه که پلیسا نمیان سراغش ،
میره پیش مریم و بهش میگه میدونستم که دوسم داری وگرنه
به پلیسا میگفتی که من نامزدتو کشتم !
مریم میگه آره حالا بشین تا واست انسلین بزنم حالت خوب نیس !
بعد به جا انسلین بنزین میریزه تو سرنگ و بهش تزریق میکنه!
بعد به پسره میگه ک بنزین ریختم تو بدنت و تا چن دیقه دیگه میمیری !
پسره بلند میشه که با چاقو بکشش ، میدوه دنبالش یه چن متری یهوووووو ......
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بنزینش تموم میشه !
اصن پمپ بنزینم نبوده اون اطراف !
یه عمه هم دارم اما سهمی تو این ماجرا نداشت.... رحم کنید ! :)) !